سال ۹۶ کاربری به نام پرجون اهل جنوبَ داستان زندگیشو اینجا گذاشت.دقیقا مثل همین داستان.اونجا اسم عاشق پیشه رصا بود.اینجا مرتصی.فقط تو این داستان ندا مادرش میره و از این جهت به داستان شاخ و برگ داده شده.حتی کاربر عکس خودشو همسر و دختر کوچولو رو گذاشت.یه عکسم از رصا گذاشت.بعد هم تایپیکشو ترکوند.سرچ کنید داستان زندگی پریجون میاد که کاربرا دنبال بقیه ی داستان هستند.به نظر این داستان هز روی دون کپی شده با کمی تغییرات