دیشب داداشم بهم گفت دوست پسر داری😭

مادرم پسرمو نگه نمیداره الان یه مدته دارم میرم باشگاه یک ساعتو نیم میزارم میشش اینم زنگ‌میزنه اونقد جی میگه که زود باش بیا پسرت دارع اذیت میکنه.البته گناهیم ندارم پسرم خیلی شیطونه کل خونشونو بهم میریزه والا هیجا نمیتونم بزارمش

الان دیگه هیچی برام مهم نیست نیازو عاطفو اینچیزا میخام بالاسر پسرم باشم.حالا اینا نمیزارن من با درد خودم بسازم😔

بخداهیچ‌ ارامشی ندارم تکون میخورم همه چشما دنبالمه میرم ارایشگاه همه میگن چیه ارایش کردی تیپ زدی ارایشگاه رفتی خبریه

خودم برام مهم نیست خانوادم خیلی فشار پشت سرم میزارن

خیلی ساله اونجا نزدیک ۲۰ ساله.قصد اومدنم نداره شایدم دیکه هیچوقت نخواو بیاد

نمیتونم اونا حرف خودشونو میزنن همش میگن زندگیت خوبه دیگه دنبال چی هستی همش رفاء منو میبینن نه ارامشی که ندارم.من گاه وقتی بچم تنهاس بهونه میگیره میبرمش تاپارکی یا خونه دوستام.یا تو خیابون دوریش میزنم بعد اینا میگن تو رفیق بازی میکنی میری با دوستات همش دور دور.از تنهای گاه وقتی پیش دوستام میرم یا الان ک میرم باشگاه ایناوهمش‌میگن ناجور میگردی تیپت ناجوره یا اصلا با کسی سلامو علیک نکن.نمیزارن دردم تو دل خودم باشه😔

خونه که به اسم من نیست به اسم پدر شوهرمه.پدرشوهرم پول زمین رو قبلا از شوهرم گرفته بعد شوهرم خونه ساخته تو اون زمین ولی خونه بنامش نیست الان خونه بنام پدرشوهرمه ک من اینجا فقط زندگی میکنم.بعد مادر شوهرم خیلی اذیتم میکنه خدا ازش نگذره.من چن بار میخاستم کار کنم ولی واقعا نمیتونم کار کنم چون پسرم هیچ جوره یجا بند نیست پیش هیچکی هم جا نداریم ازبس که کنجکاوه همیچو هم میریزه

بخدااصلا نتونستم حرفی بزنم تاوحرفی میزدم میگفت تو نمیخاد دنبال طرفش بگیری اینای ک من میگمو گوش کن منم بغض گلومو گرفته بود داشتم‌خفه میشدم

ینی شما منظورتونه اینکه چون که همه شرایطم مهیاس برا رابطه با پسر.دوست پسر دارم؟واقعا چجوری اینقد راحت داری تهمت میزنی.ینی من بخاطر نیاز جنسی باید دوس پسر بگیرم؟ینی من باید بیام‌نیاز جنسیمو تو سایت جار بزنم همینو میخای که میگی هیچ اشاره ای به نیاز جنسیت نکردی واقعا یکم رو حرفت فکر کن ببین چی گفتی