بچه ها این تایپیک فقط برا دردو دله ،چن ماه پیش دوستم هرجا مینشست میگف منو میخواد بگیره برا داداشش دیگه همه میدونستن من اولش فکردم شوخیه جدی نگرفتم ولی بعده یه مدت همه ازم میپرسیدن چیشد اومدن خواستگاریت واقعا نمیدونسم چه جوابی بدم از چنتا از دوستایه دیگم شنیدم ک میگن من حتما ی مشکلی داشتم ک نیومدن خواستگاریم ازاین جور حرفا پشته سرم زدن این داستان برا پارساله.بعد من ی روز خیلییی ازاون دوستم عصبی بودم که هررجا نشست گف میخوایم بریم خواستگاری درحالی نیومدن ی حرف یا شوخی بود ابروم رف😞.ب اون یکی دوستم اس ام دادم باهاش دردودل کردم بهش گفتم فاطمه عقده چیو داره ک ابرویه منو برده حالا همون حرفا رو ک همون روزا عصبی بودم گفتم و فاطمه رو بخشیدم و فراموش کردم اسکرین شاتشو امروز فرستاد تو گروه واسه فاطمه به همم گفتش بنفشه رو بشناسین چجور ادمیه 😔هم ابرومو بردن هم دلمو شکستن کلی گریه کردم ازاون گروه دراومدم بلاکشونم کردم😔دوستایی ک فک میکردم مثل خواهرامن باهام اینجوری کردن😔دیه هیچ وقت با هیچ کس دوست نمیشم خواهر برادر که ندارم دوتا دوست صمیمی داشتم اونام گذاشتم کنار .منمو تنهاییم😔