زن پسر عمه شوهرم متولد ۷۰ حدود ۸ سال پیش ازدواج کرد شوهرش خانواده پرجمعیتی هستن و نه کار داشت نه درس خونده بود
خلاصه اینا عقد کردن با وام ازدواجشون یه پراید دست دوم خریدن شوهرش میرفت مسافرکشی زنش میگفت تا کار نگیره عروسی نمیکنم
بعد دوسال و نیم عقد موندن دیگه داد خونواده زنش در اومد که چ وضعش دختر ما غلط میکنه میگه عروسی نه هر جور هست عروسی کنید بریذ سر خونه زندگیتون
😒😰😒😒
بعدش
هب
دختره ام پدرش از اون گانگستراس رفت سر خیابون کل جهاز دخترش اژ مغازه خرید و دختره ام خبر نداشت همرو اورد تو حیاط و قرار بود یه ماه دیگه عروسی کنن (سال ۹۲ )
بعد دختره همش اه و نالع که شوهرم کار نداره خونه چجوری اجازه کنیم
بعد یهو ناغافل دوست پدرشوهر زنگ زد گفت شرکت نفت نیرو میخاپ
☹☹☹☹🤔
شوهرش رفت دربون شرکت نفت شد با پارتی
اینام رفتن یه شهر دیگه(هموم شهری که شوهرش کار گرفت یکی دوساعت راه)
اونجا خونخ اجاره کردن و بعد یه سال ناخواسته بچه دارم شد یه پسز اورد
اخی عزیزم
خب
منم لایک لطفا
خب خب جالب شد
بیاید تخمه😘
تا اینجا که همه چی خوب بود خداروشکر
خب
مبارکشون باشه
حتما دل پاکی دارند که خدا بهشون نظر داره و زندگیشون رو راه میندازه
