2752
2734
عنوان

دلم از دست مامانم گرفته

| مشاهده متن کامل بحث + 5208 بازدید | 146 پست
یه عالمه از وسایلمو برداشت و زد به پای اون پولها ، بعد همه رو داد به خواهرم برای جهازش
سرویس قاشق و چنگال و چرخ گوشت و قهوه جوش و ....
وقتی خونه خواهرم میرم و میبینم دلم میشکنه

بچه ها باورتون نمیشه!  برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید بچه ها باورتون نمیشه!  برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید

برخلاف اینی که میگن برای پدر و مادر بچه ها فرقی ندارن
ولی متاسفانه همیشه برعکس این مورد رو میبینیم
که فرزندان کاملا برای پدرمادر فرق میکنن

نمیدونم چرا
شاید از یکی متنفرن بنا به دلایلی
مثلا اتفاقی افتاده وقتی سر یکی حامله بودن
مثلا من زندایی مامانم داشت از شوهرش جدا میشد
دومی رو حامله شد
و نتونست طلاق بگیره
الانم که بزرگ شدن دومی چقدر خانوم و خوب
ولی زندایی مامانم مثل یه اضافه و کلفت باهاش رفتار میکنه
همش هم میگه فرقی نمیذارم
ولی دیگران میبینن
**** سکوت، گاهی بهترین تحقــــیر است...! ****
در مورد مادر شوهر خودم هم همینطوره
دو تا پسر دیگه اش رو بیشتر دوست داره تا شوهر من
در صورتیکه هم خودش و هم همه فامیل میدونن سرویس هایی که من و شوهرم بهشون دادیم رو هیچ کس بهشون نداد
حتی از احترام گذاشتن

ولی میدونین چرا با اون دو تا خوبه؟
چون اون دو تا بدون اجازه اون اب هم نمیخورن ولی شوهر من اینطور نیست
بچه ننه به تمام معنا
هرکار ی میخوان بکنن قبلش باید اول به مادره بگن اگه اون اوکی داد انجام بدن
**** سکوت، گاهی بهترین تحقــــیر است...! ****
کتی جون منم ضربه زیاد خوردم از مادرم که دیگه واسم مهم نیست از همه بیشتر بهش کمک میکردم و ..... ولی از همه کمتر بهم محبت کرده ..منم دیگه مثل گذشته نیستم باهاش ........سرد شدم مثل خودش ..
منم چون خاهرم عروسه خالم شد واسش سنگه تموم گذاشت ..در صورتی که شوهر من از همه لحاظ تکه حتی تو فامیل و نصف خرجایی که واسه من کرد رو پسر خالم واسه خاهرم نکرد ههه واسه همین خیلی زورم اومد و حرص خوردم...
خوب کتی جون ببخشید
ولی من باشم میگم مادرم باشه که باشه
وقتی رفتارش اینطوریه هیچ وقت نمیرم پیشش درد دل کنم
سعی میکنم منم فاصله ام رو حفظ کنم
مطمئن باش روزی میرسه که اونا بخوان بهت نزدیک بشن
بعد قشنگ حرف دلت رو بهشون بزن
**** سکوت، گاهی بهترین تحقــــیر است...! ****
2706
ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2741
2687