حتی تنهایی بخای یه نیم ساعت قدم بزنی هم چپ چپ نگات میکنن حالا من یه روز در میون باشگاه میرم و برمیگردم اما گاهی تو خونه واقعا دپرس میشم
پریروز شوهرم سرکار بود بعدشم رفت جایی نیومد خواستم تنهایی برم بیرون که پشیمون شدم
دیگه کلا نرفتم بیرون دیروزم که جمعه بود شوهرم کلا سرشو کرده بود تو لپ تاپ هر چی گفتم بیا بریم خونه بابام که یه شهر نزدیکه نیومد منم تنهایی رفتم بیرون اما هنوز یه خیابون اونورتر نرفته بودم که دیدم یه ماشین داره میره و چپ چپ نگاهم میکنه مرتیکه هیز اعصابم خرد شد برگشتم خونه
حالم به هم میخوره از شهر کوچیک از همسابه های فضول که میخان سر از زندگیت دربیارن از مردای آشغالی که حتی با مانتو مشکی و بلند هم تا یه مانتویی میبینن چشاشون در میاد
(بحث در مورد چادر ممنوع )