دوستان من یکم دیر ازدواج کردم. ۲۹ سالم بود. الان یکسال از عروسیم میگذره و از خودم تعریف نباشه تو مسائل پس انداز و قناعت و خانه داری و هنر خیلی عالیم. ( همه میگن بخدا😋😂) وقتی ازدواج کردم ارشدمو گرفته بودم و دکتری هم قبول شده بودم. تو روابط اجتماعی هم خیلی خوبم و کلا خونگرمم هستم. حالا یه جاری دارم تازه ازدواج کردن کوچولوعه. ۱۸ سالشه و هنوز از خانه داری چیزی نمیدونه زیادم اهل صحبت نیست شوهرم میگه بهش یاد بده خانه داری رو و نصیحتش کن. اینم بگم دختر ساکتیه امروز رفتیم خونشون خیییلی راه داره تا بلد بشه
وزن قبلی -> ۷۵ وزن بعدی -> ۷۰ وزن فعلی -> ۶۷ هدف ->۶۰ من میتونمممممم😍😍
ببین منم به همین مشکل خورده بودم.😢خانمای اینجا بهم دکترساینا رو معرفی کردن و منم از یکی از دکتراش ویزیت آنلاین گرفتم از خونه. و خیلی راضی بودم و مسالمم حل شد😍 بیا اینم لینکشایشالا که مشکل توهم حل بشه😘
خونه پدری همه اس فقط برادر شوهرم زندگی میکنه ماهم میریم سر میزنیم ولی در اصل خونه مال همه اس. چون وس ...
پس شاید جاری اونجا رو به عنوان خونه خودش نپذیرفته و بهداون محل به عنوان خونه خودش دلبستگی نداره. نه وسایل متعلق به خودش نه خونه. و تو اون خونه همه قانونا حق دارن.
جنبه روحی و فکری پشت رفتارشم در نظر بگیرید. این دختر تا تو اون خونه باشه نه میلی به خونه داره نه به کارای اون خونه. مگه معجزه شه و یه جور غیرمنتظره علاقه پیدا کنه
متاسفانه هرچی رو که ممد نبود و ندید، ما هستیم و داریم با کیفیت ۱۰۸۰ میبینیم!!
پس شاید جاری اونجا رو به عنوان خونه خودش نپذیرفته و بهداون محل به عنوان خونه خودش دلبستگی نداره. نه ...
این به شوهرش بر میگرده. شوهرش فقط و فقط زیبایی رو مد نظر داشت😐 انصافا جاریم خیلی هم خوشگله ولی عروسی که کردن تازه برادر شوهرم متوجه شده غیر از زیبایی باید حداقل همسرداری رو هم بلد باشه. الان عین یه دختر ۱۲ ساله باهاش رفتار میکنه منم نمیخام خودمو دخالت بدم شوهرمم مدام بهش میگه اما اخلاقشو عوض نمیکنه. مثلا اون یکی جاریم بچش سه سالشه بعد میگفت نصفه شب بیدار شده بود یهو میگفت شیر میخوام ماهم خندیدیم بعد برادر شوهرم یهو گفت اتفاقا فلانی (زنش) هم دیشب همین جور شد!! 😐😐😐😐
وزن قبلی -> ۷۵ وزن بعدی -> ۷۰ وزن فعلی -> ۶۷ هدف ->۶۰ من میتونمممممم😍😍