من هفته بعد زایمانمه ولی روحیه ام داغون شده البته به خاطر مشکلاتی هست که به وجود اومده و خونسردی اطرافیان خیلی آزارم میده،شماها روحیه تون چطور بود؟بقیه درک تون میکردن؟پیگیرتون بودن؟
خداروشکر روحیم خوب بود ولی اطرافیان بهم توجهی نداشتن خودم به فکر خودم و بچم بودم مهم هدیه ایه که خدا بهت داده بقیه برات مهم نباشن حتی بعد زایمانم هم این بی توجهی ها بیداد کرد برام
ببین منم به همین مشکل خورده بودم.😢خانمای اینجا بهم دکترساینا رو معرفی کردن و منم از یکی از دکتراش ویزیت آنلاین گرفتم از خونه. و خیلی راضی بودم و مسالمم حل شد😍 بیا اینم لینکشایشالا که مشکل توهم حل بشه😘
خانواده شوهرم كه توي ٩ ماه يكبار زنگ هم نزدن به جز جاريم ، خانواده خودم همون چند روز آخر آنفولانزا شدن در حد بستري ، خانواده شوهرم كه بيمارستان نيومدن مامانم بيچاره با ماسك اومد قبلش هي گريه ميكرد كه چه كار كنم ، فقط شوهرم پا به پام بود
روحیه ام عااااالی بود.. شوهرم خیییییییلی هوامو داشت.. یادمه زمستون بود ولی تهران برف نبود.. من هوس کرده بودم شیره انگور بریزم روو برف تمیز بخورم.. شوهرم نذاشت دوساعت از حرفم بگذره، وسایلو جمع کرد زدیم ب جاده رفتیم محل مامانش اینا برف بود.. تا من برف و شیره بخورم.
عزیزدلم اطرافیا درگیر زندگی هستن.انتظار نداشته باش ازشون.. همین ک همسرت هواتو داره کافیه.