دقیقا همینطوره.جای ما نیستن تجربه نکردن قضاوت میکنن
مثلا من و شوهرم وقتی مهمون داریم اصلا و ابدا رابطه نداریم.جالبه که من اینو به خواهر شوهرم گفتم.فکر میکردم معذب بشن برن ولی گذاشتن بعد از ده روز که از حرفم گذشت رفتن یعنی بعد از 42 روز
اره درکت میکنم من تازه حتی نمیتونستم راحت لباس بپوشم خب پدرشوهرمم بود ...
من معمولا تو خونه لباسای بازو کوتاه میپوشم اون مدت مجبور بودم شلوارو بلوزو این چیزا بپوشم تایم خوابم بهم ریخته بود تایم غذا خوردنم اصلا با شوهرم راحت نبودم تو خونه خودم معذب بودم باید ظهر غذا درست میکردم بعد میرفتم سرکار دوباره شب میومدم شام درست میکردم براشون مادرشوهرمم هر وقت که موقع غذا درست کردنو کار کردن بود میرفت بیرون به گشتو گذار
اسی همون پشت تلفن عذرشونو میخواستی حالا به هر بهانه ای
اره منم با شوهرم خب راحت نبودیم همه چیمون همه برنامه زندگیمون بهم ریخته بود بعد خب تو گرونی حتی دست نمیکردن تو جیبشون خرج کنن شوهرم قبل اینکه بیان گوشتو مر غو برنجو میوه اینا.. خرید تا اومدن برن همش تموم شد اینم فقط دو بار سیب زمینی پیاز خریدن دیگه هیچی ...
میخواستم بگم خب من تو این یه ماه فقط با سیب زمینی پیاز براتون غذا بپزم ؟
بعد جالب اینجا بود یه جوری رفتار میکردن انگار من خونه اونام نه اونا خونه من !
من تا دلت بخواد لباسای باز میپوشم بخصوص روزایی که خیلی عصبی باشم
خواهر شوهرم اومد بهم گفت بابا میگه با این سبک لباس پوشیدن به من بی احترامی میکنی منم گفتم عزیزم من یه روز دو روز نهایت ده روز میتونم اونجوری که بابای شما دوست داره لباس بپوشم.شما میاید معلوم نیست کی برید من نمیتونم خودمو محدود کنم
از سر کار که میای برو تو اتاق خوابت درم ببند یه کتابم بگیر بخون یا گوشیتو چک کن بگو خودتون غذا درست کنید به اندازه یه هفته فقط گوشت و مرغ بذار تو فریزر بعد بگو خودتون یکاریش بکنید دیگه گرونیه
ارسال نظر شما
جدیدترین تاپیک های 2 روز گذشته
تاپیک های به روز شده
1 دقیقه پیش
1 دقیقه پیش
1 دقیقه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های 2 روز گذشته
داغ ترین های تاپیک های امروز
