خانمها همسایه ما دخترش امروز اومده بود مهمون خونه مامانش...خونه ما هم اومد...اونقدر از مادرشوهرش عصبانی بود که نگو...یه پسر 6 ساله هم داره دخترهمسایه مون
میگه رفتیم شمال با مادرشوهرم جلوی بچه ام لخت میشد کامل!! میرفت حموم...بعد همونطوری میومد راه میرفت وسط ویلا ...میرفت سر کیفش تا تازه لباس ورداره بپوشه...میگه منم چندبار که شد بچه امو بردم بیرون نبینه....بعدشم اومد داد و هوار که چرا منو تنها گذاشتید رفتید😧 میگه تو خونه هم همونطوریه ...خونه همسایه رو تازه داشتن میساختن میگه از حیاط کارگرا رو ساختمون دیده میشدن...از حموم اومده بیرون همونطوری رفته حیاط لباس پهن کرده اومده....میگم لابد آلزایمر لباس گرفته😀😅 یادش میره بپوشه!! یا شوهر میخواد 😁😁😁 آخه شوهرش سالهاست فوت شده میگه