چپیه منتظر و دل ناگرونه، راستیه مثه یه مادر با آرامش دلشو آروم می کنه
((📖تاپیک کتابخوانی📖))((🎵تاپیک آهنگ🎵))در دیدگان آینهها گوئی حرکات و رنگها و تصاویر وارونه منعکس میگشت و برفراز سر دلقکان پست و چهرۀ وقیح فواحش یک هالۀ مقدس نورانی مانند چتر مشتعلی میسوخت. خورشید مرده بود، خورشید مرده بود و فردا در ذهن کودکان مفهوم گنگ گمشدهای داشت. آنها غرابت این لفظ کهنه را در مشقهای خود با لکهٔ درشت سیاهی تصویر مینمودند. مردم، گروه ساقط مردم، دلمرده و تکیده و مبهوت در زیر بار شوم جسدهاشان از غربتی به غربت دیگر میرفتند و میل دردناک جنایت در دستهایشان متورم میشد. آه، ای صدای زندانی... آیا شکوه یأس تو هرگز از هیچ سوی این شب منفور نقبی به سوی نور نخواهد زد؟ آه، ای صدای زندانی... ای آخرین صدای صداها... (فروغ فرخزاد- آیههای زمینی)
آهای توییکه میخوای پست بذاری ریپلای کنی اول فک کن بعد بنویس شاید یه حرفی بزنی بعد نتونی جم کنی فقط تاپیک نزن برام دعا کنین حواست باشه دری وری ننویسی کسی ازت ناراحت شه خدا فقط دعا های مارو گوش نمیکنه ها😏اگه جوابتو نمیدم نه اینکه زبون ندارم نه دارم خوبشم دارم اما دارم مراعات میکنم بخاطر یکی که اصلا نمیشناسمش یه گناه دیگه برام ثبت نشه خیلی ناراحتی بیا خصوصی برات قرص تجویز کنم وگرنه با تمام این وجود ریپلای کردی دری وری گفتی فقط میتونم برای حالت دعا کنم چون حالت خیلی بده سلیقه ی همه مثه هم نیست همه تو یه جور محیط بزرگ نشدن و این هم معنی اینو نمیده محیطی که تو بزرگ شدی بهتره مخالفی اوکی حرف میزنیم اما با آرامش جنگ نداریم اگه با جنگ میحرفی فقط و فقط یه کلام بدبخت خانوادته و جمله ی آخر لطفا با دقت تاپیکا رو بخون از هر چیز سو استفاده نکن جبهه نگیر مسخره نکن سرکوفت نزن تحقیر نکن همه حق انتخاب دارن حق نداری بجای کسی تصمیم بگیری خیلیا میان اینجا دردو دل پس مواظب حرف زدنت باش که بیشتر زخم نزنی به دلش تامامقصاوت ممنوع تو جای خودتی فقط حق نداری دیگر نو قضاوت کنی تو تو جایگاه اون نبودی بی عرضگی هاتون رو تقصیر من نندازید با تشکر ``قسمت``
بچه ها باورتون نمیشه! برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید.
((📖تاپیک کتابخوانی📖))((🎵تاپیک آهنگ🎵))در دیدگان آینهها گوئی حرکات و رنگها و تصاویر وارونه منعکس میگشت و برفراز سر دلقکان پست و چهرۀ وقیح فواحش یک هالۀ مقدس نورانی مانند چتر مشتعلی میسوخت. خورشید مرده بود، خورشید مرده بود و فردا در ذهن کودکان مفهوم گنگ گمشدهای داشت. آنها غرابت این لفظ کهنه را در مشقهای خود با لکهٔ درشت سیاهی تصویر مینمودند. مردم، گروه ساقط مردم، دلمرده و تکیده و مبهوت در زیر بار شوم جسدهاشان از غربتی به غربت دیگر میرفتند و میل دردناک جنایت در دستهایشان متورم میشد. آه، ای صدای زندانی... آیا شکوه یأس تو هرگز از هیچ سوی این شب منفور نقبی به سوی نور نخواهد زد؟ آه، ای صدای زندانی... ای آخرین صدای صداها... (فروغ فرخزاد- آیههای زمینی)
((📖تاپیک کتابخوانی📖))((🎵تاپیک آهنگ🎵))در دیدگان آینهها گوئی حرکات و رنگها و تصاویر وارونه منعکس میگشت و برفراز سر دلقکان پست و چهرۀ وقیح فواحش یک هالۀ مقدس نورانی مانند چتر مشتعلی میسوخت. خورشید مرده بود، خورشید مرده بود و فردا در ذهن کودکان مفهوم گنگ گمشدهای داشت. آنها غرابت این لفظ کهنه را در مشقهای خود با لکهٔ درشت سیاهی تصویر مینمودند. مردم، گروه ساقط مردم، دلمرده و تکیده و مبهوت در زیر بار شوم جسدهاشان از غربتی به غربت دیگر میرفتند و میل دردناک جنایت در دستهایشان متورم میشد. آه، ای صدای زندانی... آیا شکوه یأس تو هرگز از هیچ سوی این شب منفور نقبی به سوی نور نخواهد زد؟ آه، ای صدای زندانی... ای آخرین صدای صداها... (فروغ فرخزاد- آیههای زمینی)
مرسی عزیزم اولش ادم نابلده تو کار گل و گیاه کم کم اطلاعاتتو ببر بالا و گلدونارو زیاد کن از گلاییم ک ...
مرسی از راهنماییت عزیزم ❤️
((📖تاپیک کتابخوانی📖))((🎵تاپیک آهنگ🎵))در دیدگان آینهها گوئی حرکات و رنگها و تصاویر وارونه منعکس میگشت و برفراز سر دلقکان پست و چهرۀ وقیح فواحش یک هالۀ مقدس نورانی مانند چتر مشتعلی میسوخت. خورشید مرده بود، خورشید مرده بود و فردا در ذهن کودکان مفهوم گنگ گمشدهای داشت. آنها غرابت این لفظ کهنه را در مشقهای خود با لکهٔ درشت سیاهی تصویر مینمودند. مردم، گروه ساقط مردم، دلمرده و تکیده و مبهوت در زیر بار شوم جسدهاشان از غربتی به غربت دیگر میرفتند و میل دردناک جنایت در دستهایشان متورم میشد. آه، ای صدای زندانی... آیا شکوه یأس تو هرگز از هیچ سوی این شب منفور نقبی به سوی نور نخواهد زد؟ آه، ای صدای زندانی... ای آخرین صدای صداها... (فروغ فرخزاد- آیههای زمینی)