با نامزدم درمورد اتفاقایی که تو بیمارستان افتاده حرف میزنم یا فیلمایی که دیدیم کلا کارایی که انجام دادیم یا غیبت میکنم😂😆البته بیشتر غیبت میکنیم از بس حال میده😂😂😂😂
من و شوهرم خیلی کم پیش کیاد باهک حرف بزنیم .با اینکه من خیلی حرف تو‌دلمه .وای خیلی وقتاک باهاش حرف زدم پشیمون شدم
کلی برا پسرمون ذوق میکنیم حرفاشو میگیم . یا قدیم میکنیم من میگم اون میخنده بیشتر کلا کمحرفه
من خیلی حرف میزنم از سرکارم، پسرمون، خانوادم، خانوادش اون بیشتر شنوندست وقتی هم میخوام مثل خودش باشم همش میگه چه خبر امشب کم حرف شدی. تعریف کردن منو دوست داره ولی خودش اهل تعریف کردن نیست
ماهم درباره اتفافاته روزمره و گاهی خاطرات گذشته
من خودم ادم کم حرفیم
با اقایی اشنا شدم به تازگی که خیلی برعکسِ من پر حرفه
ولی من نمیدونم چطور حرفو باهاشون شروع کنم. در مورد چی حرف بزنم. یا اصلا راجع به بعضی چیزا با علاقه خیلی زیادی حرف میزنه و من هیچی نمیدونم در مورداون موضوع. مثلا فوتبال. فوتبال مثاله ها. اینجور وقتا چکار کنم
نه اوایل خیلی دور رفیق بازی بود و زندگی نداشتیم،نه اینکه رفیق هاش بد باشن ها،نه اما وقت میذاشت .منم بعد دو سال دعوا و بحث به خانواده ش گفتم اونا هم پشتم بودن گفتن بترسونش بگو میرم طلاق،منم رفتم قهر.فرداش اومد دنبالم اون مسیر طولانی رو کل راه رو گریه کرده بود مرد مغرور من.خلاصه بعد اون جریان دیگه رفیق هاش و محترمانه گذاشت کنار و من شدم پایه همه حرف ها و...
ارسال نظر شما
جدیدترین تاپیک های 2 روز گذشته
تاپیک های به روز شده
1 دقیقه پیش
1 دقیقه پیش
1 دقیقه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های امروز
