اره.خیییلی پرروعه.
بعد فک کن ظهرا میومد خونم ک تو ظهر مسلما واسه یه تازه عروس ک کار خونه رو تازه یاد گرفته سخته سریع خونشو جم کنه، مثلا میومد میرف ب شوهرم میگف خونتون ریخت و پاشه، حالا در صورتی ک مثلا خودش میدید مبلارو داستم جارو میزدم فقط جارو برقی و کوسن های مبلا رو زمین بود،
یا مثلا ساعت ۱ هم حتی کارم داشته باشه زنگ بزنه میگه خواب بودی؟ اخر یبار گفتم مادر جان ساعت ۱ ظهر خرس نمیخابه ک من بخابم ، دختراش تا ۱۲ خوابن همش، یه دختر داره ۲۴ سالشه قد گااااو نمیدونه، میخوره میره اتاقش،
یا واسه خورشت فسنجون ک تازه ۵ دیقه هم نشده بود ک بار گذاشتم اومد خونمون سر بزنه ، به زبون خودشون ب سوهرم میگف فسنجونش خیلی اب داره خرابش کرده، شوهرمم ضایع کرد خندید گف ستاره میدونی مامتن چی میگه و حرفای مادر شوهرمو گف،گفتم نه از کجا باید بدونم، چیزی ک در باره ی منه رو فارسی نمیگه که ، وقتی ب زبون خودش میگه پس ینی نمیخاد من بفهمم، دیگه صداش در نبومد.
یبارم سر سفره ک مهمونمون بود برگش گف قیمه چقد لپه داره،بازم با لهجه خودشون، بعد با تیکه برگش گف قیمه ت شیرین شده مث خودت و یه لبخند زد، منم نه گزاشتم نه ورداشتم گفتم شیربنی ازخودتونه مامان جون