خلاصه که ما با حال خراب از مطب اومدیم بیرون و واسه ۴ روز بعد قرار شد که من برم بیمارستان و بستری شم
از طرفی نگرانی های عمل و از طرفی نگرانی کرونا و الودگی بیمارستانا
خلاصه ساعت ۶ صبح بیمارستان ابان کارای بستری رو کردیم و به هیچ کس هم چیزی نگفتیم و قرار شد در حین عمل نمونه بردادی انینو سنتز هم همونجا توسط خود دکتر انجام شه ، ساعت ۱۰ صبح رفتم اتاق عمل و بیهوش شدم و حوالی ۱۱ به هوش اومدم که دیدم ۵ تا پرستارو و دکتر بالا سرمن چون بخاطر فشار پایبن و قندم گویا به هوش نمیومدم
یک بعد اومدم بخش و با درد و حالی که اصلا قابل وصف نیست حوالی ساعت ۷ مرخص شدم رفتیم خونه!
شب انقدر بار خونریزیم بالا بود که زنگ زدم بیمارستان و گفت اگه تا ساعت ۴ صبح کمتر نشدم خودم رو به بیمارستان برسونم چون احتمال اسیب به جفت و سقطم بالاست!
بماند که اون شب رو من چجوری تا صبح از درد و ناراحتی و گریه از سر گذروندم !
ولی تا صبح خونریزی کمتر شد و ما هم امیدوار و تا چند روز بعد هم من بهتر شدم!