بچها ی سوال!!

اوففف وقتی دو روز دیگه به خفت و خاری افتادی میفهمی. ادم یه گربم 1 سال هر روز ببینتش بهش عادت میکنه.شاید اولش سخت باشه این جدایی اما فراموش میشه باور کن به بدبختیش نمیارزه.

ببین اصلا طبیعی نیس ک بعد یسال هنوز ازت لحظه ب لحظه گزارش میخاد حتی عکس و انقد راحت ب روت میاره ک شک داره

اشتباهه خودته از اول نباید بهش این اجازه رو میدادی ک بت شک کنه

باید بار اول ک از شک و گزارش و عکس و اثبات حرف زد باهاش جدی برخورد میکردی و اجازه نمیدادی یکسال تو شک و کنترلش بسر ببری

حالا الانم دیر نشده

بهش بگو من یساله باتوم،همه جوره باید شناخته باشیم مگ حتی یبار تو این سال ک ثانیه ب ثانیه ش کنترلم میکردی پامو کج گذاشتم ک تو نمیخای دست از شکت برداری؟هیچ پیش خودت فکردی چقد بهم برمیخوره ک هنووووز بعد یسال بهم اعتماد نداری؟من براخودمو شخصیتم احترام قائلم،تاکی میخای با شکات و پرسشو پاسخات ب شخصیت من توهین کنی؟

بگو یا مشگلتو خودت حل کن یا باید بریم پیش مشاور. وگرنه من یدرصدم بااین شرایط زیر بار ازدواج نمیرم. ازدواجی ک توش اعتماد صدرصد نباشه بدرد نمیخوره

یکبار ک همینقدر جدی و محکم باهاش حرف بزنی درست میشه. و البته رو تحکمت بمونا

نزار ختی یبار دیگ با شکاش بهت توهین کنه

واسه خودت ارزش قائل شو مهربون

نزار خیلی راحت هرطور ک میخاد باهات برخورد کنه