سلام. من 19 سالمه تا الان دوست داشتم ازدواج کنم. یه خواستگار برام اومده خیلی مورد خوبیه. اما یهو دو روز پیش دلم یه جوری شد گفتم به خانوادم که آمادگی ازدواج ندارم.خیلی غیر منطقی...حتی نمیدونم چرا انقدر ناراحتم و گریه ام میگیره .الان به اون شخص که فکر میکنم با وجود اینکه قبلا بهش حس خوب داشتم ولی الان کلافه میشم یادش میفتم بدون دلیل. خانوادم میگن اصلا رد نکنم. نمیدونم شاید واقعا برام زوده ازدواج... چیکار کنم؟ هم اونا هم خانواده من عجله دارن که زود تر به سرانجام برسه این قضیه.
ایی مث من
عزیزم اگه ادم خوب و قابل قبولیه چرا نباید ازدواج کرد
این ترس و دو دلی هم براهمه هست
تحقیق کنید رفت و امدکنید تا اخلاقیات خودش و خانوادشو بدونید
ما ترکها یه مثل داریم که مضمونش اینه دختر هرچی دیر تر ازدواج کنه مورد های بهتری براش پا پیش میزارن بازم نمیدونم
من همچین حسیو داشتم یادش بخیر
خودم جواب مثبت دادم بعد الکی گریم میگرفت
بهتره بشيني سنگ هاتو با خودت وا بكني
نامزد بمونید تا مطمئن بشید که تصمیمتون قطعیه
انگار ی قبحی داره نمیدونم چرا😁😁حست نرماله جدی نگیر
ارسال نظر شما
جدیدترین تاپیک های 2 روز گذشته
تاپیک های به روز شده
1 دقیقه پیش
1 دقیقه پیش
1 دقیقه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های 2 روز گذشته
داغ ترین های تاپیک های امروز
