خونه یکی از فامیلامون بودیم
اینا زیاد تمیز نیستن رفتم اب بخورم دیدم ی لیوان با بقیه فرق داره همونو برداشتم ابو ک خوردم دیدم صاحبخونه داره لبخند میزنه میگه اااا تو اون اب خوردی گفتم اره مگه چیه
گف شبا دندونامو تو اون میزارم بعد قش قش خندید
الان ک دارم مینویسم میخام بالا بیارم