من تست بی بی چک میزد کنارم بود و خیره میشد ب بی بی چکا و قیافش شبیه اینایی بود ک دارن چیزی کشف میکنن وقتیم مثبت میشد از ذوق تا چند دقیقه هیچی نمیتونست بگه
مامانم بهش گفت اونم روی چهار پایه بود خونه مامانش از ذوقش افتاده بود پایین.. انقدر ب مامانمگفتم نگو بذار خودم بگم طاقت نیاورد ولی پشت تل که به مامانم گفتم جیغ زد
واس من خیلی باحال بود
بیبی زدم مثبت شد به شوهرم نفهموندم گقتم بیا بریم یه آز بدیم دیگه...
رفتیم آز دادیم اومدیم خونه دوساعت بعد رفتیم جوابشو بگیریم
من خونه قایمکی یه جعبه کوچیک برداشتم و توش و تزیین کردم گذاشتم تو کیفم رفتیم.جوابو که گرفتم دیدم مثبته رو برگه یه نوشته از طرف نینی نوشتم گذاشتم تو جعبه تو کیفم.زفتم داروخونه کیفمو نبردم تو ماشین موند شوهرم.بعد با گوشی زنگ زدم بهش.کیفمو نبرده بودم.گفتم تو کیفم یه جعبس بخونش.....
من نگفته ميگه اصلااااا ! چه برسه باردارم بشم بگم بهش
عصرهاهم میشه رفتو ازمایش بتاداد؟😕
واس من منتظر بود خودش تاريخارو چك كرد رفتيم دكتر😐من ذوقي نداشتم اون داشت خخخ
ارسال نظر شما
جدیدترین تاپیک های 2 روز گذشته
تاپیک های به روز شده
1 دقیقه پیش
1 دقیقه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های 2 روز گذشته
داغ ترین های تاپیک های امروز
