انگار من غریبه ام.. حتی روز عروسیم بهم اخم کرد..واس جهازم آخراش همش اخم میکرد کوچکترین چیز ناراحتش میکرد قهر میکرد میرفت.. پدرم فوت شده ..مامانم ب من خیلی وابسته بود..کلا الان طوری باهام رفتار میکنه انگار ازم متنفره..ی بار حرفمون شد پیش زن داداشم..سرم منت میکرد منم گفتم من با پای خودم نیومدم این دنیا..اونم ناراحت شده الکی مثلا ..کلا از اون روز باهام بسته ..ازم بدش میاد.. ی بارم یکی درخواست ازدواج ب مامانم داد منم خیلی بدم اومد..از اونموقع کلا باهامون بد شده..