ما ی فامیل داریم خونشون جن داشت خیلی اذیتشون میکرد چندین سال بود خونشون بودن هیچکس جرات نداشت شب خونه اینا بمونه اذیتشون میکردن مث این ک خوششون نمیومد شب مهمون اونجا بخوابه😆
از قضا شوهر این فامیل ما خیلی هم مرد بداخلاقی بوده و دست بزن داشته زنشو اذیت میکرده
خانمه میگفت ی وقتا دیگه دلم ازش خون میشد مینشستم صدا بلند گریه میکردم و دردودل میکردم انگاری ک مثلا با دوستت داری حرف میزنی
بعد میگفت کم کم متوجه شدم هر وقت من گریه میکنمو دردودل میکنم با این جنا شبش میان شوهرمو انقد شوهرمو اذیت میکنن حتی کتکش میزنن
از اون موقع شوهره ترسیده رفته جن گیر آورده بیرونشون کرده از خونه