یه جاریدارم وه خیلی مهربون و سادهداست. بی سیاست... خانواد شوهر پشت سرش خیلی نقد و بررسی میکنن... اخز هفته عروسیشونه. واسه لباسش منو برد پرور... البتهبا شوهرش رفتن انتخاب کردن. لباسش اصلا قشنگ نبود ولی یکم تو انتخاب مشورت نمیپزیره. خلاصه. الان واسه ارایشگاهش نگرانم
فامیل شوهرم ازاانهایین که خیلیییی شیک و مجلسی مسخره میککن و بعدا در موردش زیاد حرف می زنن...... از طرفی منم جرات ندارم زیاد دخالت کنم. چون هم خودش هنوز تو خط نیست از مادرشوهرم جرات ننی کنم. اکه بد بشه کردی.
البته یه چیزهایی رو بهش گفتم. نثلا لباسش یه عالمه رو زمین ه کفشف هفت ساتتی.
بهشکفتم حتما یه کفش بلند تر بپوش. حاشیه دامنش زمیزین نباشه
اختلاف قدش با داماد زیااااده..
حالا نمیدونم چجوری بهش بگم.
و
من نمی خوام کار خاصی نثل لایت و امبره کنم.
چوناون شوهرش نزاشته دکلره کنه. گفتم من مو هام بهتراز اون نباشه.
اخه تعریف از خود نباشه همه فامیلش هم نیگن من خیلی از اون خوشگلترم. البته اضافه وزن دارم هیکلمرو فرم نیست خیلی. اما اون برا عروسیش لاغر کرده یکم. وااکه اون شاغل ه و درامد داره
حالا نه اینکه خوشم نیاد که میگن من خوشگل ترم. امادوست دارم واسه عروسیشاون تو چشم باشه. نه جاری. بعد چند عروس گرفتن فانیلهاشون خب خوشگل تر . دلم سوزه جاریم قشنگ نشه