شوهرم یه مدتیه تقریبا یکسال خیلی اهل دوست و رفیق شده و امروز هم برای اولین بار یه روزه رفتن سفر مجردی
من با دوست رفیق مشکلی ندارم چون تقریبا رعایت میکنه همه چیز رو
اما نمی دونم چرا چند وقته همش احساس بدی دارم
حس میکنم بهم دروغ میگه
هیچی هم ازش ندیدما اما فقط یه حسه
فکرمیکنم زیرسرش بلند شده
خیلی اعصابم خورده
رو گوشیشم چندین ساله رمز میزاره من هیچ وقت سعی نکردم رمزشو بفهمم
از طرفی شوهرم خیلی حواسش به زندگیمون هست خیلی منو دوست داره هیچ کم و کسری تو زندگیمون نداریم
میترسم برم کنکاش کنم و ببینم واقعا چیزی بوده و ارامش زندگیمون بهم بخوره مخصوصا بچه هام که در استانه بلوغ هستند ضربه بخورن
از طرفی همش فکرم درگیره
همش حواسم بهش هست که حداقل یه نشونه پیدا کنم اما هر حرفی که میزنه درسته و تناقض تو حرفاش نیست نمی دونم این رفیق که میگه واقعا همونه که میگه هست یا یه خانمه
بنظرتون جکار کنم