۴۰ هفته ام و بالاخره یه سانت شدم ولی باز نمیشه
گفتن تا پایان ۴۱صبر کن
منم منتظرم دیگه سپردم بخدا و فقط سلامتی شو میخام و همین
حالا هر روز روزی ده ها و صدها بارزنگ میزنن و میگن چیشد ای بابا چرا نمیاد و ...
انگار من خودم دلم نمیخاد دنیا بیاد انگار خودم اذیت نیستم خودم درد ندارم خودم بچه ام رو دوست ندارم و منتظرش نیستم
علاوه بر همه این دردا همه استرس و نگرانی ها برای بچه بقیه ام بهم استرس میدن خیلی دلم میشکنه
دیشب کلی درد داشتم اما دهانه رحمم باز نشد
صبح ک بیدارشدم پیامام👇