ما باهم تو یه اپارمان زندگی میکنیم.دیروز منو دخترم حموم بودیم که یهویی دیدم صدای هوار و داد میاد.حموممون تو راه پله است.پس نگو پدر شوهرم و جاریم دعواشونه
رفت امد نکن دخترتم نزار بره تو کوچه اونا درست بشو نیستن لباس پوشیده هم بپوشه واز دو روز دیگه میگه دخ ...
الان دخترم تو کوچه بودش شوهرم فرستاده بودش بالا بهش گفته بود برو چادر و روسری بپوش.بعد زنگ زد به من شوهرم گفت بچرو از تو کوچه جم کن.پدر شوهرمم به شوهرم گفته بود به خاطر این دختر تو رو زدم که حساب کار بیاد دست اونیکی ها نگن فرق میزاره
بچه ها باورتون نمیشه! برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید.
نه عزيزم چرا شوخي هركس ي اعتقاداتي داره من نميگم كار پدر شوهر درسته ولي اينقدر بد دهني لازم ن ...
اول اینکه نون ونمک نمیخورن! فقط تویه ساختمون هستن
دوم اینکه چطور اینا باید به اعتقادات اون احترام بزارن ولی اون نباید بزاره؟ چطور اینا باید حساب نون ونمکرو بکنن ولی اون باید دست بلند کنه روی دختربچه😐😐😐
جمله ی چرا انقدر زود ازدواج کردی؟ به اندازه ی جمله ی چرا ازدواج نمیکنی؟ زشته! جمله ی سومین بچه رو میخواستی چیکار؟ به اندازه ی سوال چرا بچه دار نمیشی ناراحت کننده اس! به اسم روشنفکری در زندگی دیگران دخالت نکنید🙏
الان دخترم تو کوچه بودش شوهرم فرستاده بودش بالا بهش گفته بود برو چادر و روسری بپوش.بعد زنگ زد به من ...
دیگه نرو خونشون... بزار حساب کار دست خود بیشعورشم بیاد
جمله ی چرا انقدر زود ازدواج کردی؟ به اندازه ی جمله ی چرا ازدواج نمیکنی؟ زشته! جمله ی سومین بچه رو میخواستی چیکار؟ به اندازه ی سوال چرا بچه دار نمیشی ناراحت کننده اس! به اسم روشنفکری در زندگی دیگران دخالت نکنید🙏