همه ی زندگیتو داری اشتباه میکنی
اون از اشتباه اولت که توی اون سن و اون حجم از ناپختگی ازدواج کردی
اشتباه دوم این که با وجود همه ی مشکلات باز گوش ندادی و عروسی کردی
اشتباه سوم این که همه ی زندگیرو داری به بچه بازی میگذرونی
اشتباه چهارم اینکه این همه گفتن اینقدر آویزون شوهرت نباش و بهش نچسب باز گوش ندادی
اشتباه پنجم این که این همه نصیحتت کردن که چطوری زندگیتو حفظ کنی باز گوش ندادی
اشتباه ششم اینکه این همه گفتن اینقدر با شوهرت لجبازی نکن و سر هر چیزی سماجت و پافشاری نکن باز گوش ندادی
اشتباه هفتم اینکه گفتن تا خودتو اصلاح نکردی زندگیتو توی مشت نگرفتی و یه زن عاقل نشدی باردار نشی باز گوش ندادی
اشتباه هشتم اینکه این همه گفتن بشین سر درست باز گوش ندادی
اشتباه جدیدتم اینه که میخوای طفل بی گناهی که خدا بهت داده رو بکشی
این اشتباه آخریت از همه اشتباهات غیرقابل بخشش تر و داغون تره
داری تیر خلاصو به زندگیت میزنی مطمئن باش با اینکار وضعو افتضاح میکنی چون این کار تاوان داره
زندگیرو که کلا به بچه بازی گرفتی حداقل دیگه جون یه موجود بی گناه رو به بچه بازی نگیر
اخه چرا ازدواج کردی وقتی اینقدر خام و بی تجربه ای؟به خودت بیا دختر.بزرگ شو دیگه چقدر حرص دربیاری