به خاطر همینم من مرخصی گرفتم که بیام خودمو نشون بدم و دوباره برم.لباسای بیمارستان و دستبند بیمارستانمم همراهم بود ولی تو ماشین داداشم.
داداشم میخواست زن عمو و دخترعمومو برسونه خونه.اونا یه پلاستیک داشتن که از شانس افتضاح من تقریبا هم رنگ پلاستیک من بوده و به جای اینکه وقتی پیاده میشن پلاستیک خودشونو بردارن پلاستیک منو برمیدارن