چقدر واقعا متاسف شدم برات . کاملا درکت میکنم . حق داری انقدر به هم ریخته و داغون باشی . منم دقیقا همسنتم.روزگاری کشیدم که بیا و ببین .بعد از بیست سال دارم جدا میشم و پسرم پونزده سالشه . درسته سختته اما بدون همین که بچه ای در کار نیست برگ برنده شماست . منبعد زندگی عالی ای در انتظارته فقط باید بخوای و قوی باشی . هم نسل های من و شما به دلیل نوع پرورش و محیط به اینروز افتادیم . جنگ دمار مارو درآورد . اثراتش تا ابد روی روحمونه و هیچکس نمیفهمه این استرس هایی که بهمون وارد شد چقدر آسیب زننده بود . محرومیت ها نداری ها دیده نشدن هامون .....
و اینکه حتی حقوق ابتدایی هم ازمون دریغ شد باعث اینهمه شکست و ناتوانی در وجودمون شد . دنیا برامون دنیای قشنگی نبود . اما باید انتقام بگیریم . من مرتب از افسردگی خوابم . حتی کارهای شخصیمو هم نمیتونم انجام بدم . مثل فلج ها شدم . اما به خودم قول دادم خوب شم . میدونم زودگذره و من حتما زندگیمو عوض میکنم . دوست خوبم سلامتی بزرگترین نعمتته . مطمئن باش زندگیتو تغییر میدی و پیروز میشی . فقط مثبت فکر کن و نزار آدمای اطرافت یا همین شوهری که باعث اون همه حس بد در تو شده خوشحال بشن . شوهر من که کاملا موفق شد ولی کور خونده . نشونش میدم . برات ارزوی بهترینهارو دارم