2737
2734

از بچگی زندگی خوبی نداشتم.تو خونمون همیشه دعوا بود مامانم دوستم نداشت و بچه ناخواسته بودم.تو او نوجوونی مادر پدرم طلاق گرفتن و خیلی ضربه خوردم.یه لباس حق یه کلاس زبان یا بیرون رفتن با دوستام رو نداشتم.روزای تعطیل که بعد از یه هفته مدرسه تو خونه میخوابیدم مامانم با کتک بیدارم میکرد و خیلی اوضاع بدی.به هرسختی دوران دبیرستان رو تموم کرد و یکی از بهترین دانشگاهای دولتی تهران قبول شدم.روزی که نتایج اومد کتک خوردم که چرا تهران قبول شدم و مامانم همش میگفت بیشتر از این نمیتونه خرجمو بده و تا یه سال همش میومد دانشگاه پرس و جو که میتونی واسه من انتقالی بگیره برم خوابگاه یا نه.منم فقط سرم به کتاب و درس و تئاتر و شاهنامه خوندن و اینجور چیزا گرم بود غافل از اینکه زندگیم روز به روز داره بدتر میشه و افسرده تر میشه.ترم یک دانشگاه با یه پسری آشنا شدم که دوست خوبی برام بود و همیشه ناهارای دانشگاه و دورهمی های بعدش و فعالیتای دانشجویی رو با هم بودیم.کم کم خیلی صمیمی شدیم و دیگه هر روز صبح سرکوچمون میومد دنبالم با هم یه قهوه میخوردیم و روزنامه میخوندیم و میرفتیم دانشگاه،برای من فرار از جهنم خونه بود.ولی حس خاصی بهش نداشتم یعنی نمیتونستم داشته باشم چون خودش و خانوادش خیلی درست حسابی بودن و وضعشونم از ما بهتر بود.گذشت و انقدر تو خونه بهم فشار اومد که فقط به خودکشی فکر میکردم و سینا مجبورم کرد برم روانشناس،یه روز که مامانم فهمید روانشناس میرم منو گرفت زیر کتک که چرا آبروشونو بردم.منم حالم خیلی بد بود دیگه به سینا گفتم نمیام دانشگاه،همزمان تابستون شد و دانشگاه تعطیل شد.یه وقتایی با سینا میرفتم کافه یا یکی دوبار سفر با دوستامون ولی واقعا حالم خوب نبود.سینا هم لیسانسش داشت تموم میشد فکر کار خودش بود و رو پروژه های صنعتی تو جنوب کار میکرد و میخواست شرکت خودشو بزنه.


بچه ها باورتون نمیشه!  برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید.

2728

باشه بگو

هم اکنون باشوهروبچه هایم درآمریکاهستیم یک دخترویک پسرزیباوسالم دارم من وشوهرم خیلی خوشبختیم انقدرخوشبختیم که اصلانیازی به زدن هیچ تاپیکی ندارم ی خونه بزرگ ولاکچری خریدیدیم و۵۰۰میلیارد پول توبانک داریم شوهرم یک شغل دائمی وپردرآمدتوآمریکاپیداکرده درضمن شوهرم مثل شوهرای نی نی سایتی هااصلااهل خیانت نیس خیلیم چشم پاکه به هیچ زن ودختری بجزمن نگاه نمیکنه خدایاشکرت که خوشبختم سال۱۴۰۴هجری شمسی
2738
ديگه تعريف نكن داستانت ساختگيه

ازکجافهمیدی؟؟؟

به منم بگو

هم اکنون باشوهروبچه هایم درآمریکاهستیم یک دخترویک پسرزیباوسالم دارم من وشوهرم خیلی خوشبختیم انقدرخوشبختیم که اصلانیازی به زدن هیچ تاپیکی ندارم ی خونه بزرگ ولاکچری خریدیدیم و۵۰۰میلیارد پول توبانک داریم شوهرم یک شغل دائمی وپردرآمدتوآمریکاپیداکرده درضمن شوهرم مثل شوهرای نی نی سایتی هااصلااهل خیانت نیس خیلیم چشم پاکه به هیچ زن ودختری بجزمن نگاه نمیکنه خدایاشکرت که خوشبختم سال۱۴۰۴هجری شمسی
ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2741
2687