دوستان خواهراا لطفا بگید کارم درسته یا نه
همسرم گفت ک قراره اخرهفته با خانوادش بریم روستای پدریمون (همشهری هستیم) منم گفتم بابچه کوچیک سخته خدانکرده مریض میشه نمیام .من واقعا اونجا سختمه چون خونه پدربزرگ مادربزرگ همسرمه واقعا اونجا راحت نیستم بعدش دامادشونم هیخوان بیان خلاصه هی اصرارمنم گفتم اگه دوس داری خودت برو باهاشون بنظرتون درست بوده حرفم شما بودید چه میکردید؟؟
اره منج بودم می گفتم اگه دوست داری خودت برو
ن تنهایی نمیزاشتم.بره باهاش میرفتم یامیگفتم نرو یه روز دیگه باهم میریم
میرفتم باهاش دو روز دیگه
منم بودم سختم بود نمیرفتم مبگفتم خودش بره ، اینجور موقع ها که حوصله ندارم اون تنها با حانوادش میره من نمیرم
خودت گفتی دیگه نارضایتیش چیه!!!
بنظرم اشتباه میکنی یا دوتایی یاهیشکی
من خودمم می رفتم اگه همسرم اسرار می کرد به رفتن
چون خیلی اهل سفرم و با بچه هام از دو ماهگیشون سفر کردم
و با خانواده همسرم هم جورم و بهم خوش می گذره باهاشون
درست که نیست ولی به هر حال حرفی که زدید
منم تحت هیچ شرایطی دوس ندارم شوهرم خودش بره
منم میرفتم باهاش
خب بستگی داره شوهرت بدون تو میره یانه اگه مطمئنی نه کارخوبی کردی و گرنه گند زدی خواهر
مگه حالا میخواد بره؟؟
همین ماه گذشته یکی از امتحاناتم قبلش چند روز وقت داشت
واسه همین تو فرجه ها کمتر از بقیه درسها خونده بودمش
زد و خانواده همسرم اطراف شهرمون ویلا گرفتن واسه سفر یک روزه
با اینکه درس داشتم وهیچ جا نمی رفتم ولی چون همسرم خیییلی دوست داشت با خانواده اش بریم سفر رفتم
