من یادم نمیاد بعدازدواجم همه ی خوشی ها وخنده ها ومسافرت ها ومهمونی ها پرید
الانم روابرا راه میرم انگار
میخندم اما خنده ام خنده ی مجردیم نیست
پسرم که ازته دل میخنده منم خنده ام میگیره وگرنه نمیخندم
یااگر تی وی فیلم خنده دارنشون بده ومن پای اون فیلم باشم میخندم گاهی هم اینجا باحرفای خانمها خنده ام میگیره
توایران افسردگی بیداد میکنه
من افسرده نیستم امابعد ازدواج مشکلات منو یه ادم جدی کرده
البته بعضی چیزا توسایت میخونم میگم خدایا ملت به اینامیگند مشکل پس اون اتیش هایی روکه من توزندگیم داشتم اینا چی بهش میگند
همش هم علتش بیماری اعصاب وخشونتهای همسرم بود اما بازم شکرخدا بهترازبدترم