چند تا مشکل اساسی جدید پیدا کردم
اول خانوادم دیگه قبولم نمیکنن!
دوم عنتر آقا میگه دوستت دارم طلاقت نمیدم ولی تا همین دو سه روز پیش میگفت جمع کن برو حالم ازت به هم میخوره الان که من جدی شدم میگه دوستت دارم طلاق نمیدم!
ولی من برم گردم پیشش سر تمام اون حرفایی که تو حاملگیم بهم زد چنان جهنمی بسازم براش خودش دودستی ببره طلاقم بده کل دنیا بهم میگن مونده بودی رو دست بابات انداختت به این سر و کلش دوهزار نمی ارزه!