2733
2734
عنوان

داستان زندگی من از کودکی تا ازدواج.بیایین دوستای گلم😍

| مشاهده متن کامل بحث + 394652 بازدید | 2029 پست

داستانتون اگر راست باشه پر از اغراقه

وگرنه پدرمادرتون مشكل رواني حاد دارن وبايد بستري بشن توي ديونه خونه ومحاله اين مدت كسي نفهميده باشه چشونه

به نظرم به در موردشون اغراق كرديد

و حتي اغراقتونم در نظر نگيريم بايد بگم چه خانواده اي داره همسرتون كه حاضر شدن ازهمچين خانواده اي زن بگيرن و پيش فك وفاميل بگن عروس مار وخانوادش طرد كردن!!! 

باور كردن داستانتون برام عجيبه چون هيچ پسر عاقلي وخانواده موجهي از همچين خانواده اي زن نميگيره و اگر واقعا اينا به هر دليلي همچين منتي سرت گذاشتن و پذيرفتنت بايد تا اخر عمر نوكريشونو ميكردي و دستو پاشونو ميبوسيدي نه اينكه تازه انتظار عروسي وبزن وبكوب داشته باشي!! 

اميدوارم هرجور هستيد شاد باشيد از اين به بعد

انقدر خوشبخت باش که صدای آرامشت گوش فلک را کر کند


بچه ها باورتون نمیشه!  برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید.

عزیزم‌مادرشوهرم خیلی کوتاهی کرد اون دوره.طوری که خودش ازم حلالیت طلبید گفت میتونست بکنه اما نکرده

بخاطر خوب بودنشه..والا مادر من که فرشته اس اگه گیر یک‌خانواده مث پدر مادر شما بیوفته بدتر از مادرشوهرت میکنه....واقعا بهشون حق میدم آدم با هزار بدبختی بچه بزرگ‌میکنه دلش میخواد از یک خانواده خوب دختر بگیره و آبرومندانه...اونجا که گفتی مهمونای شوهرت بعد عقد گرسنه از خونه رفتن بیرون من جای شما خجالت کشیدم تازه کتکتم زدن پدر مادرت والا نوبره این پدر مادر

2731
داستانتون اگر راست باهش پر از اغراقه وگرنه درمادرتون مشكل رواني حاد دارن وبايد بستري بشن توي ديونه ...

ولی بچه ها واقعا همچین کسانی هستن من خودم یادمه بچه بودم البته اون زمان خاله من یه جاری داشت که یه پسری داشت که واقعا دیوونه بود ببین زن و بچه زندگی داشت ولی قاطی بود یعنی وقتی رد میداددیگه کسی طرفدارش نبود

مثلا عروسیه خواهرش بود من خودم تو اون عروسی بودم توی روستا هم بودش بعد اومدن عروس رو ببرن اونجا یه رسمه البته حالت شوخیه و بازی که پسرعموهای عروس در خونه عروسو به روی داماد میندن وقتی میخوان عروس رو ببرن و میگن باید راه عمویی به ما بدی و دوماد یا یه پولی میده یا نمیده و عروس رو میبره

بعد این دوماده یادم نیست دقیق که نداد یا کم داد وای وسط مجلس جلو یه دهات پر از ادم و خانواده دامادم همه غریبه این شروع کرد به داد و بیذاد و فحاشی بعد یه بنده خدایی از طرف خانواده داماد تو جیبش یه بسته پول گذاشت و اونم کل پولو پرت کرد وسط حیاط و اصلا یه افتضاحی که بیا و ببین

2740

استارتر واقعا خانواده ات در حقت ظلم کردن..و وقتی فکر میکنم میبینم حتما بدرفتاری عمو و مادربزرگت با مادرت از رفتارای خود مادرتم بوده..من جات بودم اصلا دیگه کاری با پدر و مادرم نداشتم..پدر و مادر همسرت بااینکه کلی رفتار بد داشتن پدر و مادرت باهاشون ولی بازم مثل پدر و مادر همراهت بورن..رهات نکردن..قدردانشون باش حتی اگه گاهی بدی کردن

ولی بچه ها واقعا همچین کسانی هستن من خودم یادمه بچه بودم البته اون زمان خاله من یه جاری داشت که یه پ ...


خب داري ميگه همه ميدونستن ديونه هست ديگه

ايشون از پدرش به عنوان كارمند يك جاي حساس ياد ميكنه و زندگي ابرو داري رو به تصوير ميكشه 

نميشه ادم انقدر رواني باشه و ابرو براش بمونه اينور اونور

انقدر خوشبخت باش که صدای آرامشت گوش فلک را کر کند
ولی بچه ها واقعا همچین کسانی هستن من خودم یادمه بچه بودم البته اون زمان خاله من یه جاری داشت که یه پ ...

یا حسین

خداجونمممممممممممممممممم شکررررررررررررررررررررررررررررررررررررت    
صدقانه خوبه ولی با حمله گفتیا شییییطون      

اخه خداوکیلی ی جور میگه انگار پدر مادره تیمارستانی بودن

من هرموقع برای دوستام درد و دل میکنم میگم تو فقط سی درصدشو باور کن الان ناراحتم دارم اغراق میکنم 


فامیل خودمون تو عقد بدون گفتن ب نامزدش با خانواده خودش رفتن عروسی


پسره فهمید اومد دم تالار بردش


ب والله خانوادش بهش ی تیکه جهاز ندادن و گفتن برو همونجا ک بودی عروسی هم نگرفتن

دختره خودکشی کرد الان بدنش لمس شده الهی بمیرم براش بخاطر ی همچین چیزی این بلاها سرش اومد


اون وقت اسی انقد سلیطه گری ک پاشه بره خونه مادر شوهره بعد پدره بیاد بره با خانوادش آشتیش بده و آبروریزی کنه بعد مادر پدرش بگن الهی قربونت برم؟

لطفا اگه مخاطبم شما نیستید ریپلای نکنید.
داستانتون اگر راست باشه پر از اغراقه وگرنه پدرمادرتون مشكل رواني حاد دارن وبايد بستري بشن توي ديونه ...

یا مادرش که فوت کردش این خرجیه مراسمو داد بعد رفت شاکی شد و به باباش گفت بیار پول منو پس بده باباشم گفت پسرم من ندادم خب میخواستی ناهار سبک تر بدی اونم گفت حالا که اینجور شد میرم جنازه مادرمو از تو قبرش میکشم بیرون ولی همیشه اینجوری نبودش که یهو رگش میگرفت این مدلی رفتار می کردش

یا مثلا مادر بزرگ زنداداش من با وردنه زد تو سرش عروسش بی هیچ دلیلی وسط نون پختن برداشته کوبیده تو سر بدخت که اخرم زنه دیوونه میشه و طلاقش میدن

ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2741

جدیدترین تاپیک های 2 روز گذشته

شکایت

yoyo2223 | 1 دقیقه پیش
2687
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های امروز