واای خدا نکشت دختر یاد یکی افتادم.....وااای
پسری بود تو فامیل (بچگی) دوست داش باهام بازی کنه ولی خوشم نمیومد ازش میگفتم نه
خلاصه تو سن ۸ سالگی مخمو زد و بازی کردیم
هیچی منم واسه اینکه کلا بترسه پلکم رو برگردوندم اونم گریه فرااااار😅😅😅😅
هیچی الان شده پزشک😐😐😐
سر یه پلک برگردوندن خواستگارمو از دست دادم😄😄😄