3 سال ازدواج کردیم
و قبلش 15 ماه عقد بودیم
همسرم قبلها خیلی بهم اهمیت میداد
تو خونه حرف نیزدیم
میخندیدم بهش تو دلم و او جمع افتخار میکنم
اما الان احساس دلم مرده . خیلی احساس تنهایی میکنم احساس میکنم روابطمون روز ب روز سردتر میشه
چه مدته اینجوری شدی؟ من چند روزه حوصله خودمم ندارم
منم اینجوری شدم😞
شوهرمنم با موچین باید ازش حرف بگیری
چرا اینجوری شده
تو منی یا من تو؟
بعد تولد پسرم بینمون ی عالمه فاصله افتاد ساعت ها روزها و هفته ها روال زندگیمون صبح میره سرکار غروب میاد خیلی کم حرف میزنیم
منم تنها خودمم از شهر خانوادم دور
شوهر منم تغییر کرده قبلنا فکر میکردم خوشبختترینم ، ولی الان نه ...
بهش میگم تغییر کردی میگه تو هم عوض شدی مثل قبل حرفمو گوش نمیکنی
تمام این مدت متاهلیم یک بار مسافرت رفتیم اونم تنها نبودیم
من مجردم و بی تجربه ولی یه چیزی از تحلیل زندگی اطرافیان دست اومده و اونم اینه ک شرایط فقط زمانی تغییر میکنه که شما همت کنی واسه تغییرش.
شاید اوایل به نتیجه نرسی و نا امید بشی ولی باید ادامه بدی.
اگه خودت عمیقاً احساس شادی کنی و فضای خونه رو واسه دل خودتم که شده شاد و پر انرژ ی نگه داری به مرور رو همسرتم اثر میذاره.
کاملا ...ما دوسال و خورده ایه از عروسیمون میگذره ،قبلنا همش خنده و بازی و رقص توی خونه بود !
بچه فعلا نداریم...
اما الان چییییی......همش یا تی وی یا تیکه میگیم بهم درمورد رفتار خانواده ها ، یا کلا در هفته ۲روزشو قهریم بخاطر خانواده ها...
ای باباااا کلا حییییییف..
ارسال نظر شما
تاپیک های به روز شده
45 ثانیه پیش
46 ثانیه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های 2 روز گذشته
داغ ترین های تاپیک های امروز
