پدرم خیلی پشت خواهرم بود واسه ازدواجش همه جوره کوتاه اومدن چهارده تا سکه مهرش کردن سر عقد یهو عاقد اشتباهی گفت ۱۱۴ مادرشوهرش قیامتی به پا کرد جلو فامیل ابرومون رفت ولی اگ من بودم کلا بام قطع رابطه میکردن
بعدم دوست پسرم خیلی ادم خوبیه خیلی مهربونه باشخصیت بخاطر همین رفتارای مامانم میخواد بیاد خواستگاری ک ب اونم اجازه نمیدن
ولی من یادم از همون اول مقاومت شدید میکردن و آخرشم موفق نمیشدن.یادمه مامانم به زور میخواست منو چادری کنه میگفت چادر سر نکنی تنها باید بمونی تا شب منم انقد قد و لجباز بودم تنها میموندم اما چادر سر نکردم.آخرم خودش کوتاه اومد.
اگه مجبوري، کاري نداره که!
دو سه تا فیلم قشنگ طنز یا فانتزي دانلود کن
هندزفري و آهنگ
چند تا خوراکي هم بخري بزاري تو چمدون،
اصلا حس نمیکني چند روز میگذره، من همیشه تو مسافرت خودمو با اینا سرگرم میکنم تا تموم شه!
بزن دستتم بشکن دور از جونت 😂🤣
مگه روستای کدوم استان ک تلویزیون نداره؟ الان ک روستاها همه جور امکانات دارن! بعدشم تلویزیون و ماهواره و..،چی داره ک ادم بخاد وقتشو تلف کنه! ضمنا ی مدت تو ارامش و سکوت روستا خودتو پیدا کن، تو طبیعتش قدم بزن ، تازه میفهی ک چقد شلوغی شهر ب روان و ذهن ادما اسیب زده و خودشون خبر ندارن.فامیلا رو دوس نداری هم پیششون نشین و برا خودت باش، کتاب و فیلم درست و حسابی هم میتونی بریزی لپ تاب ببری.
ارسال نظر شما
جدیدترین تاپیک های 2 روز گذشته
تاپیک های به روز شده
1 دقیقه پیش
1 دقیقه پیش
1 دقیقه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های 2 روز گذشته
داغ ترین های تاپیک های امروز
