2737
2734
عنوان

ادمه تاپیک داستان رندگی و اتفاقات عجیبی که منجر به ازدواجم شد

| مشاهده متن کامل بحث + 30684 بازدید | 406 پست

استاتر من به آدم های شوهرت حسرت میخورم و واقعا یکی از معزلات زندگیم همینه خوشبحالت

من دختر بودم خیلی مذهبی و واقعا شوهر مذهبی میخاستم وبلاخره خدا نصیبم کرد شوهرم خیلی خوبه ولی خواهراش بی حجابن و روز به روز هم  حجابشون بدتر میشه مانتو جلو باز باساپورت که تا ماهتهتشون پیداست یه شال که موهاشون از جلو وپشت زده بیرون تویه خونه که کلن بدون روسری ومانتو با لباس استین کوتاه وساپورت جلوی دامادها ونامحرمها 

حالا من یه خانوم محجبه که حتی تویه خونه چادر رنگی دارم ساق دست وجوراب وروسریم با کلیپس که حتی زیر چانم پیدا نباشه

واونها اصلن مراعات منو وشوهرمو نمیکنن 

البته واقعا یه مدت بیخیال شدم وگفتم به منچه ولی شب خواب دیدم کله خواهرشورم با همون ارایش رویه سر منه ونامحرمها میومدن  ومنی که اینقدر حساسم تویه خواب میگفتم اشکالی نداره منو ببینن وقتی بیدار شدم فهمیدم خدا میخاد بگه تویه گناه اونا شریکی وقتی امر به معروف ونهی از منکر نمیکنی

خیلییی غصه خوردم که من اهل مراعات ولی تویه گناه اونا شریک باشم سعی کردم اروم اروم بهشون تذکر بدم البته خیلی با سیاست ومهربونی ولی اونا اینقد از خود راضی بودن وبه زعم اونها من وشوهرم فضول که با برخود تند با ما برخورد کردن وداد وبیداد....

شوهرم خیلیییی غصه میخوره وضعشونو میبینه واوناهم متوجه میشن ولی یه کم رعایت نمیکنن حداقل وقتیماهستیم نمیگم چادر ولی یه کم پوشیده تر بدون روسری  ومانتو نباشن تویه جمعهایی که هم ماهستیم وهم نامحرمهای دیگه  ولی انگار لجبازی میکنن به خداوقسم شوهرم همیشه با مهربونیه تمام اروم تدکر میداد ولی اونها .....خیلی تند برخورد کردن 

من خیلی حسرت خانواده مذهبی همسر رو میخورم چون کلن خیلی آدم خوش مشربی هستم واز اینکه قطع رابطه هستیم ناراحتم واز اینکه اگه هم رابطه ایی باشه تویه دلم غصه هست که .....

استاتر قدر پدرشوهرتو بدون تو اگه چادری حتی به اجبار شدی حداقلش خودتو مسئول ومدیون اخرتت نمیدونی چون تازه چادر به دینمون نزدیکتره ولی ماها  چی درسته چادری هستم ولی میترسم گناه اونهارو واسم بنویسن چون واقعا امر به معروف ونهی ازمنکر واسم سخته ورفتارهای اونا منو زجر میده

قرارمون چی شد  که بی قرار قرار هم باشیم   حسین هرچی که پیش اومد    باید کنارهم باشیم    من رویه خاک وتو سوار مرکبی    من تویه قلب تو     اما تو چشم زینبی     آهسته تر برو بزار منم باهات بیام    حسین دیگه نمیکشه پاهام که پا به پات بیام    کجا میخایی بری  حسین این دم اخری چقدر    شبیه مادری

استارتر به نظر من شما خیلی خانمی 

من همیشه دلم میخواست بدونم ادمایی که انقدر مذهبی هستن چجوری زندگی میکنند الان داستانت رو خوندم حس کردم شما خیلی از خودگذشتگی داری 

ولی خودم هیچ جور نمیتونم برم زیر بار اینکه کسی بهم بگه چی بپوش و چیکار کن دور از جون شما این حس بهم دست میده که خودم گاوم و یه انسان باید بهم بگه چی کار کنم و اینکه اگر کسی زیاد ریز بشه رو هر کاری میگم حتما خودش به چشم دیگه ای نگاه میکنه که فکر میکنه بقیه اینجوری هستن و در آخر تو هر چیزی باید تعادل باشه

ببین منم به همین مشکل خورده بودم.😢خانمای اینجا بهم دکترساینا رو معرفی کردن و منم از یکی از دکتراش ویزیت آنلاین گرفتم از خونه. و خیلی راضی بودم و مسالمم حل شد😍 بیا اینم لینکش ایشالا که مشکل توهم حل بشه😘

2728
چرا عزیزم سختیای خودشو داره کنار خوبیایی که داره. عروسیمم با این که همه چی خوب بود ولی اصلا بهم خوش ...

خوشبخت باشی عزیزم، حتما خدا خیرت خواسته ک سرنوشتت اینطوری رقم خورده، خانواده همسرت ک میگی مومنن، اگه واقعا مومنن اتفاقا تو همچین خانواده هایی محبت و آرامش هست و شیله پیله ندارن، اگه میگی پدر شوهرت اینطوریه حتما واقعا مثل دخترشی براش بدون عاقبت بخیری از همه چی برای آدم بهتره، از خیلی از لذت های زودگذر، خیلی بهش اعتقاد دارم ک میگم 

انشالله خوشبخت و سعادتمند باشی 

 ما که همه چیو به حاجی نمیگیم. اونم خداییش اهل پرس و جو و کنکاش تو زندگیمون نیست


خوش به حالت، من همیشه دوست داشتم یه پدر شوهر و مادر شوهر بامحبت داشته باشم،بهم توجه کنن، هوامو داشته باشن. ولی ببخشید پدرشوهرم بود و نبودش فرق نداره، عین مترسکه🤨😐

اصلا خانواده همسرم اون چیزی نیستن که دوست داشتم

2738

ترمه جان داستان زندگیتو خوندم اولا خوش بحالت که تجربه عشق زمینی اونم به اون شکل شاگرد و استادی داشتی ولی قراره از این تجربه عشق زمینی به عشق والاتری رسید عشق به معبودنه اینکه تو همین عشق زمینی گیر کنیم و خودمونو درگیر بیماریها و خاطراتو ناراحتی بکنیم هدف از عشق همین بوده و بس.

خداوندگارا من آنگاه که عشق را دیدم نفهمیدم

که عشق اول و اخر تویی عشق افرینا من خطا کردم

پدرتون هم تقصیر نداره بنده خدا اگه باز فقط سن بود یه چیزی مسئله مهمتر مطلقه بودنش بود تو ایران وقتی زنی طلاق میگیره یعنی جونش به لبش اومده باشه وگرنه چه لزومی داره آدم یه شوهر استاد و ول کنه بره 

ببخشید سوال میکنم  شما اصفهانی هستید؟

بله چطور متوجه شدی

قرارمون چی شد  که بی قرار قرار هم باشیم   حسین هرچی که پیش اومد    باید کنارهم باشیم    من رویه خاک وتو سوار مرکبی    من تویه قلب تو     اما تو چشم زینبی     آهسته تر برو بزار منم باهات بیام    حسین دیگه نمیکشه پاهام که پا به پات بیام    کجا میخایی بری  حسین این دم اخری چقدر    شبیه مادری
2706
ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

جدیدترین تاپیک های 2 روز گذشته

اگر رفیقتون

parva02 | 53 ثانیه پیش

آرزو ........

zolghrnein | 4 دقیقه پیش
2687
پربازدیدترین تاپیک های امروز