صبح بخیر
ازدیشب حالم خوش نیست..دیشب شوهرم سراینکه دخترم سینه موگازگرفت ومن جیغ زدم عصبی شدوداشت غذامیخورداخه ازجیغ بدش میادولی مگهددست خودم بود😔بعدتازه جای دلداری قهرکردلقمه اخروکوبوندتوبشقاب ورفت اتاق خواب گرفت خوابید😔منم کلی بدوبیراه بهش گفتم اومدم دیدم زیرچسمی نگام کردوخوابیدمنم بچه روخوابوندم وخودمم همینطور..حالاداشت میرفت سرکار...حالم اصلاخوب نبودبهش گفتم بایدازدل دخترم دربیاری چون ازحرکتت ترسیدخجالت بکش و..گفت باشه گفتم واسش لواشک بخرو...منم خیلی ازدستت ناراحتممیگه من باتوقهربودم...بخاطربارداریم خیلی حساس شدم....بهش گفتم امشب جبران کن واسم....گفت باشه بعدکه صورتشوشست گفت دوست دارم..ولی من هنوزدلم گرم نیست بهش نه به اون دیشب که واسم ی باکی گیلاس خریدچون چتدوقت پیش هوس کردم ولی پول نداست...دیشب سوپرایزشدم..نه به این رفتارش...خوب من قسم دم خروس وباورکنم یاحضرت عباسشو؟ماخیلی همودوست داریم ومن خیلی حساسم اونم همینطور..ولی احساس میکنم بهم سردشده...
به نظرتون مقصرکی بود😢