شوهرمو بدبخت کرده بودم از دستشون ناراحت میشدم همش ب اون میگفتم میگفت خب حرف دلت رو بزن الان دیگ حرفمو نیزنم شوهرمم ناراحت نمیکنم احترامم بیشتر دارن خخ
خوشبحالت ک گفتی و بهتر این ک متوجه شدن و خلاصه الکی هم شده میخواستن توجیهت کنن...خانواده شوهر منم میگن ناراحتیتونو بگید و فلان ولی من ناراحت ک میشم چندروز خیلی کلافه میشم ولی اصلا نمیتونم بگم اما بعد دوسال گفتم بذار فلان چیزو بگم خیلی اذیتم میکنه...همه میدونستن درست میگم و ب ناحق ناراحتم کردن خلاصه ب مادرشوهرم گفت فقط میگفت ن تو فکزمیکنی اینجوریه چندبارم جیزای مختلفو گفتم اما جوابش همش همین بود فکرکن دیگه خاله شوهرم حقو ب من میداد ولی اونا میگفتن ن تو فکرمیکنی وگرنه منظوری نداریم
اسي شوهرت چيزي نگفت؟؟؟
چیزی ناراحتتون میکنه بگید هیچکس مهمتراز خودتون نیس معلوم نیست من ی ساعت بعد هستم یانه چرا بخاطر حرفای مزخرف دیگرون خودمو حرص بدم همون لحظه میگم نه بعدش گناه غیبت کردن حساب میشه نه میگن دروغ میگه ماچیزی نگفتیم
ارسال نظر شما
جدیدترین تاپیک های 2 روز گذشته
تاپیک های به روز شده
36 ثانیه پیش
37 ثانیه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های 2 روز گذشته
داغ ترین های تاپیک های امروز
