منم یاد گاز افتادم
نامزد بودم با شوهرم تو اتاق نشسته بودیم مامانم اومد تو اتاق داشتیم حرف میزدیم یهو باد معده ازم خارج شد
مامانم و شوهرم خودشونو زدن به نشنیدن ولی خودم خندم گرفت😂
یه بارم موقع ....... باد خیلی بلندی ازم خارج شد که این دفعه با شوهرم هر دو خندیدیدیم البته اون موقع یه سال بود ازدواج کرده بودم😂😂😂