یبار رفته بودیم تو پارک بزرگ مخصوصی که برای ورزش کردنه با خانواده من از بقیه جدا شدم و واسه خودم شروع کردن به ورزش کردن
همینجور که ادای ورزش کارارو در میاوردم و دستگاهارو نابود گردیده بودمو و تو حال خودم بودم
یهو دیدم چندتا پسر جوونم که به ظاهر خیلی با شخصیت و باکلاس بودن یه سگ دستشون بود ازون گنده هارو نیمکتای پارک نشسته بودن داشتن حرف میزدن منم که جوگیر واسه اینکه بگم ورزشکارم رفتم بالای یه دستگاه ورزشی که وقتی میری روش میخوابی میبرتت بالا کمرتو صاف نگه میداره خلاصه دهنمو اینجوری کردم با غرور رفتم بالا همون که رفتم روش لنگام به عرض ۱۸۰ درجه رفت هوا و همینشکی دقت کنین همینشکلی بود قیافم اون بالا معلق بدم و نه راه پس داشتم نه راه پیش فقط تنها چیزی که تو دلم گفتم خدایا گو خوردم دیگه نمیخورم منو و بیار پایین
یه خانومی بنده خدا منو و اورد پایین گو نخوردم که هیچ یه گو بدتر ازون خوردم مثل یوز ایرانی شروع کردم به دویدن و اسکات زدن و حرکتای عجیبی از خودم در اوردن خدا میدونه تا لحظه اخر همینشکلی فقط نگام میکردن تو دلشون میگفتن این چه بی ابرویی تا الان لنگاش هوا بود به زور اوردنش پایین
دقیقا جلوشون بودم یهو پام گیر کرده تو لحظه ای که نزدیک بود بیوفتم پام که افتاد پشت هم تعادلم و حفظ کردم و داشتم میوفتادم که خودمو نگه داشتم یه نگا سمتشون انداختم گفتم حرکتو و داشتین سگه یدونه اینطوری نگام کرد یهو با یه صدای گنده ای گفت هااااپ که پا گذاشتم به فرار و هنوز دو قدم نرفته بودم شترق خوردم زمین و ازون و روز به خودم قول دادم دیگه ادای رضازاده رو در نیارم و کمتر ازین غلطا کنم و ورزش توی پارکم حدودا دوساله بوسیدم گذاشتم کنار
دوستای سوتی بدتونو تگ کنین😂😂