2733
2734
عنوان

بالاخره به ما هم گفتن(خونواده همسر)

| مشاهده متن کامل بحث + 1572 بازدید | 130 پست
اولا ایول به شوهرت . دوما شما هم یجوری به گوش مادر شوهرتون برسونید که تو روابط شما و جاریتون دخالت ن ...

🙄🙄🙄

یا قاهر العدو یا والی الولی یا مظهر العجائب یا مرتضی علی ع

ببین منم به همین مشکل خورده بودم.😢خانمای اینجا بهم دکترساینا رو معرفی کردن و منم از یکی از دکتراش ویزیت آنلاین گرفتم از خونه. و خیلی راضی بودم و مسالمم حل شد😍 بیا اینم لینکش ایشالا که مشکل توهم حل بشه😘

میگفتی اه چقدر نفخ کردی ایییییش😒😒😒😒😒😒😂😂😂😂😂😂

🤣🤣🤣🤣

حال من، حال اون آدم زخمیه      که خودش دیده زخمش چقد کاریه، اما جایی نمیره      خوش نشسته بمیره...
2728
اخه میدونی اولین بار نیس این بحثا.انقد سر چیزای مختلف حرف زدیم که زبونمون مو دراورده.میگم هر جور راح ...

اصلا کار درستی نکردن حداقل چهارماهگی باید بهتون میگفتن

بگو ما بدمون میاد از پنهان کاری 

پسرم همه زندگیمه💕خدایا خودت مواظبش باش
یعنی گوه تو هرچی جاریه ,گوه تو هرچی مادرشوهره خاک تو سرشون با این رفتاراشون اهههههههههه

چه دل پری داری هاااا ☺

حال من، حال اون آدم زخمیه      که خودش دیده زخمش چقد کاریه، اما جایی نمیره      خوش نشسته بمیره...
قایم کردن نداره که...وا....توام اصلا به رو خودت نیارررررررررر

اخه اصلا بحث این نیس که باید زود بگه و فلان.من از این ناراحت شدم که همه شهر میدونن فقط میخوان ما نفهمیم.اخرشم این مدل بروز دادنشونه.اگه به‌ما ربط نداره پس تبریک چرا میخواین؟

2740
خب حالا یه تبریک به زن حامله بگی چیزی نمیشه چرا انقدر به خودتون سخت میگیرید و زندگی رو حروم میکنید

چون ارتباطی نداریم و جاریم کلا خیلی پرروعه و زیاد دردسر درست کرده برام.هر کی بود میگفتم به اون نمیگم.حالا حتی مستقیما هم میگفتن تبریک میگفتم اما ننشستم از تو‌حرفاشون دربیارم قضیه رو که بعد تبریکم بگم!مگه بدهکارم بهش

یعنی گوه تو هرچی جاریه ,گوه تو هرچی مادرشوهره خاک تو سرشون با این رفتاراشون اهههههههههه

والا منم عروسشم اونم عروسشه.مالی ام‌نیستا نمیدونم‌چرا اینجوری میکنه‌مادرشوهرم.دندونای منو شمرده انگار

نه تازه عروسم


زرنگ باش خودت ، من مثلا دست پسر جاريم شكسته يكي دوهفته پيش  شوهرم اومد گف منم زنگ نزدم  ، بعد تلفني با مادرشوهرم حرف ميزدم چيزي نگف منم نگفتم  روز بعد شوهرم يسر رفته خونشون مادرش گفته  بچه جاريم موقعي ك من زنگزدم اونجا بوده توقع داشته حالشو بپرسم  فكميكرده شوهرم حتما بهم گفته اينجوري شده ، درسته گف ولي اهميت ندادم ، چند روز بعد يهفته زنگزدم ديروز سوال داشتم از مادرشوهرم گفتم عه دست نوت چطوره ،؟ تازه گف بهم پسرت اونروز ، دلم نميخاد اينطوري كنم ولي از جاريم خوشم نمياد جون خودشونم خبر نميگيرن ، هر چي بشه ب مادرشوهرم ميكم يا مبارك يا همچي چيزايي ك خواس بره ب جاريم بگه يا نگه برام مهم نيس 

نه تازه عروسم

بنظر من تا حرفشو زدن یه تبریک میگفتی وتمام دیگه هم سوالی ازشون نمیکردی چیزی راجب بارداری جاریتم نمیگفتی؛بعد قشنگ وقتی خودت باردارشدی تا ماه آخر به هیچکدومشون نمیگفتی ماه آخر یه لباس که قشنگ نشون بده بارداری میپوشیدی ومیرفتی تو جمعشون تا تلافی کرده باشی کارشون رو؛به شوهراون هم بگید به مادرش تذکر بده تو روابط شما وجاریتون دخالت نکنه البته بارعایت ادب؛الان اونا فکر میکنن شما ازحسودیتون تبریک نگفتید وشمارو بدجنس میدونن البته من نظر دادما هرجور خودتون صلاح میدونید

اينكه نخواسته خبر بارداريشو بهتون بده مهم نيس 

بيشتر طلبكاري مادر شوهرت عجيبه مگه منتظر تبريك شما نشستن اونا 

خوشبخت کسی نیست که مشکل ندارد بلکه کسی است که بامشکلاتش مشکلی ندارد
2706
ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2741
2687
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های امروز