برادر شوهرم و خانمش پارسال از هم جدا شدن يهويي گفتن ميخوايم جدا شيم شوهرش راضي نبود ولي بالاخره راضي شد
يه برادر شوهر مجرد داشتم كه همش ميگفت عاشق شدم و حالا يه روزي نشونتون ميدم و مسخوام باهاش ازدواج كنم
ماه قبل به مادر شوهرم اينها گفت اونا هم سكته كردن
اصلا يه وضعي
خلاصه رفتن دوباره خواستگاري
ميخوان مراسم عروسي مفصلم بگيرن
اون برادر شوهرم كه شوهر اولش بود كه اصلا تو شوكه
ميخواد كاراش و بكنه از ايران بره