همسرم اصلا خونه پدرش نمیره آخرین بار عید نوروز رفت عید دیدنی پدرش بیمارستانم بستری بود نرفت دلیلشم اینکه میگه مجرد که بوده اونا خیلی زجرش دادن هیچ وقت پشتش نبودن کمکش نکردن مادرش خیلی شوهرم دوست داره خیلی زجر میکشه دیروز اونجا بودم گریه میکرد بخاطرش
آنقدر گرم است بازار مکافات عمل دیده گر بینا بود هر روز، روز محشر است
بچه ها باورتون نمیشه! برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید.
منم شوهرم نمیره اما بخاطر حرفایی که هربار رفتیم بارمون کردن و بی احترامی هاشون.البته اون خانوادش فوق العاده بی عاطفه هستن و وقتی هم میرفتیم و زنگ میزدیم نه میومدن نه تماس میگرفتن.برا همین من و شوهرم هر از چند ماه یک بار میریم.نه زنگی نه چیزی.کلا شوهرم میگه جایی که مامان من هست فتنه هست
در واقع مشکل بزرگ این وسط شوهر شماست ؛ باید بهش کمک کنید حتی با مشاوره درمانی ک ببخشه چون اول از همه روح خودش لطمه میخوره اگر خدای نکرده برای پدرشوهر یا مادرشوهرتون اتفاقی بیفتی عذاب وجدان میاد سراغشون و کل زندگیش رو تحت الشعاع قرار میده
اگر سوالی در مورد گل و گیاه داشتید در حد توانم بهتون کمک میکنم 😍♥️