سلام بچه ها. خیلی غمگینم. تنهام. روزها و شب هام داره با غم و ناراحتی میگذره، شوهر نامردم یک ماهه خونه رو ترک کرده. میاد سر میزنه اما به من بی محلی میکنه. رفته چسبیده به خانواده اش. خیلی ناراحتم. هیچ دلیلی منطقی هم برای کارهاش نداره. چند ماهه نامهربون شده و همه اش میگفت طلاقت میدم. اصلا خودش هم نمیدونه چشه. یه بار میگه افسردگی دارم که دروغ میگه هیچی اش نیست. از من حالش بهتره. والا من افسرده ام. یه بار میگه تو با حرفات منو سرد کردی. منظورش این که چرا گفتی سهم منو از زمینی که خریدی بده. جالبه نصف پولشو من دادم و خودش زمانی که میخواست پولامو بگیره گفت نصفش برای توئه اما بعد از خرید زمین زد زیرش و گفت سه دانگو به نامت نمیزنم. یه بار میگه دوستم داره یه بار دیگه میگه از همه بدم میاد در حالیکه با خانواده اش خوبه. خیلی دوران بدی دارم. خسته ام از همه چی. برام دعا کنید.