السای عزیزم خیلی متاسفم بابت حالی ک الان داری و یاداوری خاطراتت ولی خدا رو شکر ک مشکلی نداشته دلت میخاست هزاران بیماری ناشناخته و ژنتیکی داشت ک نمیتونستی کاری کنی یه اتفاق بوده و اینکه هر زمان ک بهت فکر میکنم اصلا بدون بچه تصورت نمیکنم نمیدونم چجوری ولی اینو خوب میدونم مادر میشی عزیزدلم و السا خانم نازت باز برمیگرده پیشت .
اخ این متن حرف دل من است شوهرم میگه چراارایش نمیکنی مثل قدیماچی بگم واقعاکه ازمردن بچم کیفم درش بازنشده انگارتوعزاموندم
ممنون هدانا عزیزم همیشه بمن امیدواری میدی عزیز دلم
خدا رو شکر دوستای خوبی دارم مث شما که بهم امیدواری میدین
تمام آرزوم فقط یک بچه اس بخدا حاضر هستم هر چی دارم بدم هر چی از عمرم مونده دو سومش رو بدم یک سومش بمونه برای خودم که این حسو با بچه ام تجربه کنم حتی اگه یکی دو سال برام بمونه
همه میگن از زندگی اونجا لذت ببر نمیدونن توی دل من چه آشوبی به پا هست ترس از آینده ترس از تنهایی از همه چی آزارم میده بدجور
دوست ندارم از خونه برم بیرون دلم می‌خواد فقط برم سرکار و بعد هم خونه . دنیا دیگه بعد بچه هام برای من معنی نداره
خیلی وقتا دلم می‌خواد بمیرم میگم چه خوب میشه بمیرم از این همه رنج خلاص میشم . مردن خودش یک نوع آرامش هست از این زجرهای دنیا که خلاص میشم
ببخشید خیلی دلم گرفته
وای چقدر عجیب منم پسرم پنج شنبه از دست دادم جمعه زایمان کردم لعنت به اون روز لعنت به من چقدر التماس کردم چقدر دست به دامن هم شدم چقدر خدایا التماست کردم معجزه کن من خاک به سر بعد ۲۴ ساعت ک زایمان کردم تا لحظه اخر منتظر معجزه بودم میگفتم شاید اشتباه شده به دنیا بیاد قلبش کار کنه گریه کنه ولی لعنت به اون سکوتی ک اون لحظه تو زایشگاه بود لعنت به من ک یدونش هم نتوستم نگهدارم تو بارداری دومم دستی دستی بچم نابود کردم لعنت به من بایدم لیاقت نداشته باشم بایدم خدا سومی بدتر ازم بگیره چرا وقتی گفتن پوچه من ک هیچ مشکلی نداشتم صبر نکردم چرا خدا من نمیدونستم اگه میدونستم هیچ زمان اجازه نمیدادم دست کسی بهش بخوره لعنت به منی ک هر وقت باردا شدم گفتم دیگه این خودشه اومده بمونه اومده دلم شاد کنه ولی رفت رفت خدا مگه من به چه زبونی میگم ک بر عکس میشه همچی سهم من فقط از بچه هام یه کشو پر از مدرک و کاغذ از رفتنشون و داغی ک تا ابد رو قلبمه جوجه های مامان دوستتون دارم .
مهرا جان واقعا من حرفتو قبول دارم من برای این بارداری هر کاری بگی کروم حتی گوشیمو خاموش کردم استراحت میکردم هیچ جا نمیرفتم یک ماه یک ماه از خونه بیرون نمیرفتم بهترین دکترهارو رفتم خدا اما نخواست اما کسایی که با من باردار بودن یکسره اینترنت مسافرت تفریح بودن اما خداروشکر بچه هاشون به موقع سالم به دنیا امدن اما من عزیزم رفت
السا جونم نا امید نباش باور کن که یه روزی مادر میشی
ارسام و مریم جون ، دنیا و باران جون سوره فجر به نیتتون خوندم انشالله بزودی دامنتون سبز شه دوستای گلم
زلزله اومد😱😱
