مادرهایی که بچه از دست دادین والان دوباره یا اقدامین یا باردارین و یا هم دوباره مامان شدین بیان با

جا داره از صبوری هدانا جان و ماری جان تشکر کنم حتی السا خانم گل با وجود اینکه زیاد نیست به جمع ما اومده چه با حوصله و محبت با اعضا جدید حرف میزنن و دعوت به آرامششون میکنن... آفرین👏👏 شما علاوه بر پاداش غمی که دارین پاداش گذشت و صبوری و مهربونی در قبال آدمایی که نمیشناسین فقط باهاشون همدردین رو هم مال خودتون کردین... با وجود رنج و ناراحتی خودتون سنگ صبور دیگران شدین.. و نه فقط این ۳ تا خانم گل خیلی از بچه های اینجا مرامشون همینه.... امیدوارم هر چی از خدا میخواین بدست بیارین...🤗🤗🤗😘😘😘

نه عزیزم اینجامنم جمعه درددل کردم ولی هیچی به هیچی طاقت ادمافرق میکنه منم ازاوناییم که طاقت ندارم تمام موهام ریخته ازغصه که توخودم ریختم چه میشه کردحکمتش بودشکرش ولی اینجادرددل میکردیم خالی میشدیم حالاچی هیچ گوش شنوایی نیست منم‌نمیام که بقیه روناراحت نکنم

عزیز دلم... هر چی ناراحتت میکنه رو باید از خودت دور کنی اگه این تاپیک حالت رو بد میکنه ی مدت فاصله بگیر انشالله حالت بهتر بشه و غمت دور...واسه ما عزیزی گلم منتظریم با ی روحیه قوی و سرشار از آرامش بیای پیشمون... هیچ کس سرزنشت نمیکنه و هیچ کس رو شما اذیت نکردی عزیزم... حس و حال آدما شبیه هم نیست.. درکت میکنیم...😚😚😚

باران جان نوابتوبرامامانم گفتم گفتم باران نمیدونست بچم سیدبوده درسته؟نمیدونستی؟ذهنم اشفتس پریشب نواب یه نوزادسه ماه دیدم توگهواره خوشگل ونازوسفید داشتم نگاهش میکردم دیدم بهم گفت من دارم میام داشتم توخواب سکته میکردم حرف زدن تواون سن ترسناک نمیخام حالتونوخراب کنم فقط میخام خیلی دعام کنید خیلی محتاجم ریزش موهامم اذیتم میکنه میترسم شوهرم ترکم کنه تردل شکسته تک تکتون دعام کنید

بچه ها خواهشا نگید انرژی منفی و ... ما میومدیم تو این تاپیک حرفای ک به کسی نمیشد گفت کسی درک نمیکرد درد های ک کشیدیم خاطره های بد و درد دل میکردیم اگه قراره بیایم اینجا فقط فقط تایید کنیم ک نمیشه آدمیم به تنگ ک میایم دلمون میخاد با همدردامون صحبت کنیم و دوستای خوبمون هم پای درد و دلامون بودن به وقتش هم امید بوده آرزو بوده ولی نمیشه ک درد و دل نکرد مثلا وقتی بغض داره خفه میکنه روزای بیمارستان از دست دادن بچه هام بخابم بگم انرژی منفی نیست هزار بار گفتم خدا رو شکر ک شما هستید پس خواهشا بزارید هر کس راحت باشه حرف بزنه شاید کسی نداریم کسی نمیفهمه دردمون رو تنها جایی ک داریم پس جو خراب نکنید لطفا

دقیقاعزیزم بخدانمیشه به مادرامون بگیم مادرن ماهم مادریم یابودیم خواهرم بچه هاش دورشن بگی میگه این نشدیکی دیگه نمیفهمه داغ نکشیده من دلم به اینجاخوش بودازوقتی رفتم وهی توخودم ریختم ریزش موشدیدگرفتم  دکترگفته افسردگی شدید ولی اینجادرد دل کنیم روحیه بدیم که این کابوس تموم شه بخداهمشون برمیگردن دارم باگریه تایپ میکنن بخدابرمیگردن فقط امیدمیخایم وگوش شنوا واسه درددل 

عزیزم انشاالله که خیره.انشاالله به زودی دامنت سبز میشه عزیزم

مثل پرنده ای هستم که توقفس پرم شکسته دیروزبعدسه ماه رفتم دکترزنانم دوست‌ عموم هستن وقتی منودیدباورش نشد من همون ادم سه ماه پیشم تاچندلحظه مات وسکوت بود 

دقیقا اگه از اول تاپیک تا الان به ابن صفح رسیده به شخصه برا من حداقل جای بوده ک راحت بودم اگه قرار به اینه ک نمیگیم دیگه 

عزیزم مرسی شماهم انشا...ولی جونی برام نمونده میگم خدا اینقدردیرندی که جونی نباشه بزرگش کنم

منم بخدافقط بااین بچه هاراحت بودم من ۴ماه همه  روگذاشتم کنارازشون بیزارم چرااحساس پوچی میکنم دکترمم به شوهرم گفت تاباردارنشه مجبورش  نکنیدباکسیکه نمیخادباشه

بمیرم الهی آیجهان جان متاسفم ازخداخواستم افرادجدیدنیان اینجاانشا...خدابزودی دامنتوسبزکنه واحسنت به توانت وقوی بودنت خیلی خوبه کاش منم ذره ای مثل توقوی بودم

برای منم فرق می کنه

انشاالله خدا خودش به همون صبر و تحمل میده. من که پناه بردم به خودش. الان دوسه روز میگم خدا جون خودت بهم هدیه دادی و گرفتیش. صبر و طاقتش و هم به من بده.امروز صبح بلند شدم نمازم و خوندم .بعدش خوابیدم.خواب دیدم تو خواب گریه میکنم که چرا بچم و گرفتی دقیق یادم نمیاد یهو دیدم یه ص از قرآن و دارم می خونم. 

عزیزم گریه کردن توخواب خوبه بخداپناه ببرمن ازخدادورشده بودم خداخیربده بانیشوکه رفتم سمتش وباهاش حرف میزنم ودرددل میکنم خونه دوست خالم یه گهوارس مامانم نذرکرده شیرخشک همه شیرخشک نذرمیکنن حاجت میده صاحب اون خونه خواب منودیده که گفته امام حسین حاجتشوداده