بچه ها داداش من مریض بود یه مدت طولانی و ازمون مخفی میکرد .
وقتی من اتفاقی فهمیدم با اون یکی داداشم مجبورش کردیم بره ازمایش بده.
رفتیم به بابامونم گفتیم.گفتیم مشکوک به سرطان قلب.کم چیزی نیست اخه.
بابام نه تنها نیومد باهاموون بیمارستان ببینه حال داداشم چه طوره بلکه ول کرد رفت سفر