دلم میخواست برگردم به عقب و بزنم توی گوشش نه اینکه فقط از شوک نگاهش کنم
هر روز و هرشب اون خاطره دردناک عذابم میده
هر لحظه با یاد اوریش نابود میشم قلبم تکه تکه میشه
شکستم ، بدجورم شکستم
این خنده ها تظاهره ، دوستت دارم ها تظاهره
وقتی نیست حالم بهتره ، خنده هام طبیعی تره
نمیدونم چطور میتونم ادامه بدم!!!
خسته ام از یاداوری دردناک ، خسته ام از بی صدا اشک ریختن
گاهی واقعا ارزوی مرگ میکنم