2733
2739
عنوان

بین شوهرم و خانوادم شکراب شد من چیکار کنم 😢😢

| مشاهده متن کامل بحث + 1012 بازدید | 38 پست
حالا مگه حتما باید مشورت میگرفتن یا میگفتن ... زندگی رو برای هم سخت نکنید.. منم نه خیلی زود خبرا ر ...

ماها همه چیزو میگیم بهم اصلا عین شما نیستیم من باردار شدم همون اول مهمونی بودیم شوهرم با خوشحالی به همه گفت الان ناراحتیمون ازینه بابام و داداشم از تموم مغازه های اون دور و بر مشورت گرفتن و پرس و جو کردن ولی به شوهر من از قصد نگفتن فکر میکنن شوهرم چشمش شوره وازین چیزا 

متاسفانه این بلا سر منم اومد .خونه عموم رو خریدم و زد زیر تمام توافقاتمون.خونه ما ۶۰ میلیون خرج داشت ...

واقعا  😪بابام میگفت سی میلیونشو هر موقع داشتید بدید ماهم ک  پولو دادیم به بابام یهو گفت اون سی میلیونو هم بدید لازم دارم ما هم اونو کنار گذاشتیم که برای خونه خرج کنیم ولی گرفت الانم پونزده میلیون بیشتر نداریم اونم به زور بشه کابینت معمولی زد پس بقیه چیزا چی کاشی سرامیک گچکاری نقاشی 😟😟

ببین منم به همین مشکل خورده بودم.😢خانمای اینجا بهم دکترساینا رو معرفی کردن و منم از یکی از دکتراش ویزیت آنلاین گرفتم از خونه. و خیلی راضی بودم و مسالمم حل شد😍 بیا اینم لینکش ایشالا که مشکل توهم حل بشه😘

ماها همه چیزو میگیم بهم اصلا عین شما نیستیم من باردار شدم همون اول مهمونی بودیم شوهرم با خوشحالی به ...

شاید فکر میکنن شوهرت از برادرت اون حمایت لازم رو نکرده... من از حرفات اینطوری برداشت کردم که شوهرت مثل شاگرد مغازه و پادو با برادرت رفتار کرده که باعث شکستن غرورش شده نه شریک و البته از حرفای آخرتون معلومه منت هم گذاشته.. به نظرم بهتر بود از اول با هم کار نمیکردن

ماها همه چیزو میگیم بهم اصلا عین شما نیستیم من باردار شدم همون اول مهمونی بودیم شوهرم با خوشحالی به ...

این قوانین نانوشته ای که بینتون وضع شده باعث به وجود آمدن انتظار و گله شده.. کاش توی روابط آزادانه تر عمل بشع. این باید و نبایدها دست آدمو میبنده.. شما دوست داشتی زود خبر بارداریتو گفتی و امثال این چیزا ولی از دیگران انتظار نداشته همیشه مثل شما رفتار کنن

2731
شاید فکر میکنن شوهرت از برادرت اون حمایت لازم رو نکرده... من از حرفات اینطوری برداشت کردم که شوهرت م ...

اره دیگه از اول قرار بود موقتی شاگرد باشه نه شریک تا کار جور کنه استخدامی اتش نشانی و ناجا هم ثبت نام کرد قبول نشد  یهو که خونه رو خریدیم بابام خواست اون پولو مغازه بزنه و کوچیکتربن چیزی به شوهرم نگفت شوهر من از اول با منت حرف نمیزد که مامان بابام دخالت بی مورد میکردن وهمش بادعوا با من و شوهرم حرف میزدن مامانم همش میگفت تو بجمو خسته میکنی تو ازش کار میکشی بعد شوهرم به من  گفت نههیچ خسته کردنی در کار نیست  چند ساعت در روز خوابه یا نیست همش هم جلو بقیه ضایم میکنه 

الان شوهرم طاقتش تموم شده میگه یه روز جواب مامان باباتو میدم 

اره دیگه از اول قرار بود موقتی شاگرد باشه نه شریک تا کار جور کنه استخدامی اتش نشانی و ناجا هم ثبت نا ...

این شاگردی از اول اشتباه بود و داداشت از اول نباید قبول میکرد...شما در جواب حرفای شوهرت نه تایید کن نه تکذیب یا حتی توجیه اما اجازه توهین نده حتی اگه حرفش درست باشه توهین راهش نیست...چون اونها پدر و مادر و ریشه تو هستن.. و احترامشون واجب.. 

2740
اره شوهرم امروز گریه کرد میگه دیگه صبرم سر اومد

ب خونوادت گوشزد کن ی چند وقت نرو تا جدی بگیرن اگ شوهرت میزاشت خانوادش اینجورت کنن مسخرت میکردن چیکار میکردی؟!چرا میزاری ب شواهرت بی احترامی بشه

برا سلامتی نی نی ی صلوات مهمونم کن فداتشم🥰
ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2741
2687
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های امروز