دو راه داری؛ یا بذار ببره یه جایی قایمش کنه و شما خودتو بزن به اون راه که نمیدونی
یا اینکه بشین باهاش دوستانه حرف بزن
فقط با محبت حرف بزن، داری حرف میزنی اگه چیزی گفت که عصبی شدی سعی کن به روت نیاری و آروم باشی. بگو عزیزم میخواستم شلوارتو بشورم اینو توی جیبت دیدم، میخوای ببری دورش بندازی؟ اگه گفت آره، میتونی بگی دوس دارم پیش خودم پرتش کنی.
ولی من به جات بودم با توجه به قلق شوهرم رفتار میکردم. مثلا اگه شوهر من بخواد این کارو بکنه باهاش در مورد اینکه چرا اون شیء رو اینقدر دوس داره میپرسیدم، اگه جوابش خوب بود بهش میگفتم نمیخواد دور بندازی بده خودم نگه میدارم.
بهرحال اگه واقعا وجود اون گردنبند شما رو خیلی اذیت میکنه بهش روراست بگو که حس خوبی به اون شیئ نداری. بگو بهم انرژی منفی میده و ازت ممنون میشم اگه اونو از بین ببری
خب الان بنظرت بهش پیام بدم بگم چرا این گردنبند واقعا برات ارزش داره؟.
ولی مطمعنم با توحه ب روحیه من ک دلم میشکنه راستشو نمیگه ۱۰۰ در صد
میمونه راه دورم اینکه بگم شلوارت از رخت اویز افتاد یسنا گردنبد رو دیدم برش داشت بازی کرد باهاش تو جرا هنوز ننداخایش دور؟
برو این حرفا که بهت گفتم رو بهش بگو. پیام نده بهش. بهش حضوری بگو. بگو من واقعا حس بدی به این شیئ دارم، نمیذاره تمرکز کنم روی عشقمون. بعدشم برو توی بغلش گریه کن بگو بهت احتیاج دارم که آرومم کنی. ببین گریه کنی توی بغلش خیلی تحت تاثیر قرار میگیره. خودتو مظلوم کن، نری بداخلاق بازی دربیاری
